(بسم الله الرحمن الرحیم)
زندگینامۀ عطار
• نام های دیگر:
شیخ فرید الدّین، عطار نیشابوری.
• مشخصات:
- فَرید الدّین ابوحامد محمد عطار نیشابوری، با تَخَلُّص یا نام شاعرانۀ «عطار» و «فرید»، بزرگ ترین ادیب عارف و صوفی مسلک تاریخ ادبیات فارسی است که حتی بزرگانی مثل مولوی هم به او ابراز ارادت کرده اند.
- عطار متولد سال 540 قمری در نیشابور خراسان بود و در سال 618 هجری قمری، در پی حملۀ مغولان به نیشابور به شهادت رسید.
- شغل عطار، داروسازی و پزشکی بود و تخلص او از شغلش به او رسیده است.
- او به سیستم های موجود در زمان خودش علاقه ای نشان نمی داد؛ نه مدرسه، نه خانقاه و نه حکومت. شغل و درآمد عطار نیز باعث شده بود تا او از مدیحه سرایی برای شاهان بی نیاز باشد و به همین ترتیب، توانست در استقلال مالی و شخصیتی، مسیر عشق و عرفان را با فراغ بال بپیماید.
- عطار مانند عموم مردم زمان خودش، سُنّی مذهب بود اما در آثارش چنان راه حق و عشق را پیش گرفت که امروزه، شیعیان هم با استناد به بعضی ابیاتش او را دوست دار اهل بیت معرفی می کنند.
- آثار نظم و نثری که از عطار باقی مانده عبارتند از: الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، تذکره الاولیا، مَنطق الطّیر، جواهرنامه، خسرو نامه، مختار نامه، پند نامه، اشتر نامه، بی سر نامه، نُزهه الحجاب، بیان الارشاد، سی فصل، هیلاج نامه و وصلت نامه. تازه این آثار، آن هایی هستند که قبل از حملۀ مغول، به دیگر نقاط ایران انتشار یافته بودند و هنوز در کتاب سوزی های مغول، از بین نرفته بودند.
- سبکِ شعری عطار سبک خراسانی است. سبک خراسانی از لحاظ زبانی نتراشیده تر از سبک های دیگر است و از اولین سبک های شاعرانه در ایران به حساب می آید. اما عطار از اولین و بزرگ ترین شاعرانی است که از این سبک زبانی برای بیان مسائل عرفانی استفاده کرد. تا پیش از آن، بیشتر مفاهیم مطرح شده با این سبک زبانی، مربوط به مسائل کلی زندگی و خوش گذرانی در دنیای فانی بود.
- داستان شیخ صَنعان در مثنوی مَنطق الطّیر، از معروف ترین حکایت های عرفانی ادبیات فارسی است.
• یک نمونه از اشعار عطار:
رَهِ می خانه و مسجد کدام است؟
که هر دو بر منِ مِسکین حرام است
نه در مسجد گذارَندم؛ که رِند است
نه در می خانه؛ کاین خَمّار، خام است
میانِ مسجد و می خانه راهی ست
بجویید ای عزیزان! کاین کدام است؟!
به می خانه امامی مَست خُفتَه ست
نمی دانم که آن بُت را چه نام است
مرا کعبه، خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است
برو عطّار، کاو خود می شناسد
که سَرور کیست، سرگردان کدام است.
گردآورنده: رضا زارنجی
منبع: مقدمه تذکره الاُولیا؛ محمدرضا شفیعی کدکنی