جمعه, شهریور 23, 1403

شهیدعلی غیاثوند و حاج علیرضا پناهیان 4

اسوه ,موسسه فرهنگی قرآن و عترت اسوه تهران

عارفان حماسه ساز
خاطرات شهیدعلی غیاثوند به زبان گرم فرمانده و حاج علیرضا پناهیان
(قسمت چهارم)
به ایشان عرض کردم می توانی مثلا تماسی بگیری، اجازه ای بگیری. چنین بحث ها و راه های مختلفی را پیگیری کردیم. چیز درستی به ذهنم نرسید تا این که گفتم یک وصیت نامه ی خیلی خوب بنویس که هر وقت خواندند آلام بگیرند، آرامش بگیرند. گرچه جای خالی تو را تو خانواده پر نمی کند. برقی از چشمانش درخشید و گفت: «این خیلی خوبه، من این کار را می کنم». قلم و کاغذ آورد نشست و وصیت نامه ای نوشت یعنی با هم فرازهاش را نوشتیم. بعدا خودش حتما یک بازسازی کرده بود. بعدها که کتابچهی وصیت نامه ی شهید علی غیاثوند را دیدم یادم می آمد که در آن شب (تو بهمن شیر) چه نکاتی را با هم هماهنگ می کردیم. او برای این که وصیت نامه بنویسد نیازی به مشورت با بنده نداشت. نگران پدر و مادر خودش بود، می گفت: وصیت نامه ی من یک جوری باشد که آنها را آرام کند، شما نظر بدهید، بعد نشستیم. آن جا اشاره ای به حضرت زینب سلام الله علیها کرد، اشاره ای به گریه های پدر و مادرش برای حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام کرد، آنها را دعوت به صبر کرد. یادم هست به ایشان گفتم یک مقدار وصیت نامه ات را بانشاط بنویس، آخرین خاطره ای که از تو برایشان به یادگار می ماند. این متن است، نشاط تو را ببینند، مایه ی برطرف شدن غم شان می شود. بعد از آن عمليات من آن زمان رویم نشد بیایم. خودم هم مجبور بودم ولی توفیق پیدا نکردم از نزدیک به محضر این خانواده برسم ولی بچه های گردان آمدند. می گفتم: من اصلا خجالت می کشم بروم تو این خانه، از شدت عظمت این شهید بزرگوار، طبیعتا این شهید دست پروردهی چنین خانواده ای بوده. این پدر خیلی باطن دار بوده. این مادر بزرگوار مادر این دو شهید- که افتخار پیدا کرده یقینا خیلی عمق معنوی بالایی را برخوردار هستند که چنین گوهر های نورانی را در دامن خودشان تربیت کردند که به این جا رسیدند.
وصیت نامه اش را تکمیل کرد کمی هم طولانی شد. یکی دو صفحه نبود، چهار پنج صفحه بود طبق حافظه ای که دارم. ورقه دفتری هم این جوری که یادم هست) بود. حتما نوشته اش را، خانواده ی محترم دارند. بعد در همان عملیات به شهادت رسید.
بعد از نوشتن این وصیت نامه آرامشی پیدا کرده بود که دیگر می توانست آن عهدی که با خانواده کرده (که قول داده نرود) دیگه حالا با خدا کنار بیاید و از کنار این عهد عبور کند. دیگر شهید علی غیاثوند دیدنی بود، شیطنتش بیشتر شده بود، معنویتش بیشتر شده بود. در حرکات و سکنات او چیزی جز خلوص و طهارت و زیبایی و آهنگ خوش معنوی نمیشد دید. من خیلی افتخار می کنم. از خاطرات فوق العاده زیبای من است که با فرزند این پدر بزرگوار - که الان در مجلس یادبود او نشسته ایم - لحظات و روزهایی را داشتم و دوستی داشتم. واقعا چه گوهرهایی بودند
هر موقع از این جا عبور می کنم و می بینم که چند کوچه پایین تر نام این شهدای بزرگوار را روی کوچه زدند احساس خوبی بهم دست می دهد. برای بچه ها هم خاطرات او را تعریف می کنم. ببینید یک انسان خیلی ساده می تواند به این جا برسد. عرضم را با این گفت و گوی آخری که برای خودمان بیشتر به درد بخورد به انجام برسانم.
کسی منتظر نباشد معجزه ی خاصی رخ بدهد تا به درجات بالا برسد کسی از رسیدن به درجات بالا ناامید نباشد، کسی حق ندارد خودش را آنقدر بد ببیند که خودش را ناتوان قلمداد بکند. برای رسیدن به چنین درجات بالایی شمایی که فامیل های این شهید بزرگوار هستید، شمایی که همسایگان او هستید، شمایی که آشنایان و دوستان او هستید، بروید ببنید اینها چه کسانی بودند؟ مگر جبرئیل امین به این ها وحی می فرستاد؟ مگه اینها از مغازه های متفاوتی نان تهیه می کردند، غذا برای خودشان تهیه می کردند؟ مگر خانه های متفاوتی داشتند؟ مگر قرآن دیگری در خانه شان بوده؟ مگر از مفاتیح دیگری برای مناجات استفاده می کردند؟ مگه به قبله ی دیگری نماز می خواندند؟ همین بوده وقتی آدم در کنار خودش آدم های خیلی خوب را می بیند دیگر نمی تواند متوقف شود، و در حد کم باقی بماند. خدا روز قیامت همسایه های خوب آدم را برایش می آورد، می گوید این چه کار می کرد؟ این چه جوری زندگی می کرد؟ تو با این چه فرقی داشتی؟ روز قیامت روز اتمام حجت است. حالا اگر خدا خیلی بهمان رحم کند همین را برای ما می آورد.
در روایت است که خداوند متعال، امیرالمؤمنین علی علیه السلام را میزان پل صراط خواهد کرد، که ما هر قدر از امیرالؤمنین کمتر باشیم نمره ی ما آن قدر می شود. حالا دیگر بیچاره می شویم اگر مقایسه شویم با امیرالمؤمنین علی علیه السلام، اگر او میزان اعمال ما باشد. اگر برای سخن گفتن با ما از اولیای خودش بیاورد، در خواهیم ماند. رسیدن به عالی ترین مقام ها را برای خودمان امر شدنی بدانیم از خودمان انتظار داشته باشیم، از خدا تمنا کنیم. خدایا نمی خواهیم ما مقام مان نزد تو از شهدای این محله کمتر باشد. از پدر بزرگوار این دو شهید، که خودش هم به شهادت رسیده، رنج جراحت دیده است نمی خواهیم مقام مان کمتر بشود. اسبابش رو برایمان فراهم کن. خدا سبب سازه. چه کار به بقیه اش داری؟ پدران ارجمندی که در این مجلس حضور دارند باید این آرزو را جدی بگیرند. نه مأیوسانه برخورد بکنند، نه افراطی، متواضعانه برخورد بکنند. آخر افراط متواضعانه برخورد کردن این است که بگوید آقا ما اصلا آدم نمیشویم، الکی از خودمان تواضعی صادر کنیم که علامت یأس است. از خود «من» انتظار داشته باشیم، از خدا هم تمنا داشته باشیم خدا سبب ساز است. پدران ارجمند! جوان ترها که تو این مجلس هستید این را از خدا بخواهید، طمع کنید وقتی خوبها را می بینید هوس کنید وقتی هوای خوش معنوی این چنین خوبانی به مشام شان می رسد همینها کارساز است. آن وقت تو بچه ها، تو نوه ها یک کارهایی صورت می گیرد نور آنها شما را هم می گیرد. این یک نکته، نکته ی بعد این که اولیای خدا که بین ما هستند را باور کنیم. بسیار اند عزیزانی که حتما با این عزیز بزرگوار نشست و برخاست داشتند. من روزهای آخر موفق شدم بروم بیمارستان، زیارت کنم این عزیز بزررگوار را. وقتی کنار تخت بیمارستان داشتم ایشان را نگاه می کردم به خودم می گفتم ببین تو داری یک آدم حسابی را نگاه می کنی. بعدا روز قیامت گفتند که، تو این دنیا یک آدم حسابی را دیده ای تعجب نکنی ها.
کسی منتظر نباشد معجزه ی خاصی رخ بدهد تا به درجات بالا برسد کسی از رسیدن به درجات بالا ناامید نباشد، کسی حق ندارد خودش را آنقدر بد ببیند که خودش را ناتوان قلمداد بکند. برای رسیدن به چنین درجات بالایی شمایی که فامیل های این شهید بزرگوار هستید، شمایی که همسایگان او هستید، شمایی که آشنایان و دوستان او هستید، بروید ببنید اینها چه کسانی بودند؟ مگر جبرئیل امین به این ها وحی می فرستاد؟ مگه اینها از مغازه های متفاوتی نان تهیه می کردند، غذا برای خودشان تهیه می کردند؟ مگر خانه های متفاوتی داشتند؟ مگر قرآن دیگری در خانه شان بوده؟ مگر از مفاتیح دیگری برای مناجات استفاده می کردند؟ مگه به قبله ی دیگری نماز می خواندند؟ همین بوده وقتی آدم در کنار خودش آدم های خیلی خوب را می بیند دیگر نمی تواند متوقف شود، و در حد کم باقی بماند. خدا روز قیامت همسایه های خوب آدم را برایش می آورد، می گوید این چه کار می کرد؟ این چه جوری زندگی می کرد؟ تو با این چه فرقی داشتی؟ روز قیامت روز اتمام حجت است. حالا اگر خدا خیلی بهمان رحم کند همین را برای ما می آورد.
در روایت است که خداوند متعال، امیرالمؤمنین علی علیه السلام را میزان پل صراط خواهد کرد، که ما هر قدر از امیرالؤمنین کمتر باشیم نمره ی ما آن قدر می شود. حالا دیگر بیچاره می شویم اگر مقایسه شویم با امیرالمؤمنین علی علیه السلام، اگر او میزان اعمال ما باشد. اگر برای سخن گفتن با ما از اولیای خودش بیاورد، در خواهیم ماند. رسیدن به عالی ترین مقام ها را برای خودمان امر شدنی بدانیم از خودمان انتظار داشته باشیم، از خدا تمنا کنیم. خدایا نمی خواهیم ما مقام مان نزد تو از شهدای این محله کمتر باشد. از پدر بزرگوار این دو شهید، که خودش هم به شهادت رسیده، رنج جراحت دیده است نمی خواهیم مقام مان کمتر بشود. اسبابش رو برایمان فراهم کن. خدا سبب سازه. چه کار به بقیه اش داری؟ پدران ارجمندی که در این مجلس حضور دارند باید این آرزو را جدی بگیرند. نه مأیوسانه برخورد بکنند، نه افراطی، متواضعانه برخورد بکنند. آخر افراط متواضعانه برخورد کردن این است که بگوید آقا ما اصلا آدم نمیشویم، الکی از خودمان تواضعی صادر کنیم که علامت یأس است. از خود «من» انتظار داشته باشیم، از خدا هم تمنا داشته باشیم خدا سبب ساز است. پدران ارجمند! جوان ترها که تو این مجلس هستید این را از خدا بخواهید، طمع کنید وقتی خوبها را می بینید هوس کنید وقتی هوای خوش معنوی این چنین خوبانی به مشام شان می رسد همینها کارساز است. آن وقت تو بچه ها، تو نوه ها یک کارهایی صورت می گیرد نور آنها شما را هم می گیرد. این یک نکته، نکته ی بعد این که اولیای خدا که بین ما هستند را باور کنیم. بسیار اند عزیزانی که حتما با این عزیز بزرگوار نشست و برخاست داشتند. من روزهای آخر موفق شدم بروم بیمارستان، زیارت کنم این عزیز بزررگوار را. وقتی کنار تخت بیمارستان داشتم ایشان را نگاه می کردم به خودم می گفتم ببین تو داری یک آدم حسابی را نگاه می کنی. بعدا روز قیامت گفتند که، تو این دنیا یک آدم حسابی را دیده ای تعجب نکنی ها.



نویسنده و پژوهشگر: گروه تحقیق موسسه فرهنگی قرآن عترت و پژوهش اسوه تهران

از این نویسنده

Iran 78.1% Iran
United States 5.2% United States
Germany 3.2% Germany

جمع:

113

کشورها
امروز: 11
روز گذشته: 83
این هفته: 389
هفته ی گذشته: 452
این ماه: 940
ماه گذشته: 2,359

تماس با واحدهای اسوه

02155390120
02155482025
واحد وام، داخلی 1
واحد فرهنگی و ازدواج، داخلی 2
واحد رفاهی و خدماتی، داخلی 4
مدیریت:
02155377676
09911135529

ارتباط با ما

آدرس : تهران، میدان انقلاب، خیابان کارگر جنوبی، پایین‌تر از چهارراه لشکر، روبروی دانشگاه علامه طباطبایی (یا پمپ بنزین) کوچه شهید علی غیاثوند قیصری- بن بست آریا- پلاک 6 - زنگ سوم
ایمیل: info@osveh.org ساعت کاری موسسه: شنبه تا چهارشنبه 8 الی 16

کدام بخش از مطالب سایت برای شما جذابتر است؟