قالب شعر نو یا نیمایی

اسوه ,موسسه فرهنگی قرآن و عترت اسوه تهران
(بسم الله الرحمن الرحیم)
/ قالب شعر نو یا نیمایی/
• مشخصات: 
- شعر نو را نیما یوشیج اختراع کرد. این اختراع مهم، شامل دستکاری در شیوۀ استفاده از وزن، و شکل قرار گرفتن قافیه¬ها، نسب به قالب های سنتی می شود. 
- نیما، این قالب را از شعر سپید فرانسوی وام گرفته و روی شعر فارسی پیاده کرده است.
- این طور نیست که شعر نیمایی هیچ وزن مشخصی نداشته باشد. جریان از این قرار است که در شعر سنتی، اگر وزن اولین بیت غزلی «فاعلاتُن َفعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلات»، همۀ مصراع¬ها تا آخرین بیت باید با همین وزن سروده شود. یعنی اول وزن انتخاب می¬شود و شعر، تا آخر باید بر محور همان وزن پیش برود. اما در شعر نیمایی، شاعر دیگر با «مصراع» سر و کار ندارد و در هر شعر، به جای تعداد مشخصی از مصراع¬ها، تعداد نا مشخصی از «خط¬ها» وجود دارند که در هر خط، می¬توان از وزن¬های متفاوت (ولی هماهنگ!) استفاده کرد. به وزن این شعر نیما دقت کنید، تا به راحتی متوجه مسئله بشوید.     
می¬تَراوَد مَهتاب
فاعلاتُن فعَلات
می¬درخشد شب¬تاب
فاعلاتُن فَعَلات
نیست یک دم، شکَنَد خواب به چشمِ کَس و لیک
فاعلاتُن فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلات
غمِ این خفتۀ چند
فاعلاتُن فَعَلات
خواب در چشمِ تَرَم می¬شکند
فاعلاتُن فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلات
همان طور که می¬بینید، اَرکانِ وزنیِ «فاعِلاتُن فَعَلات» در کل بدنۀ شعر رعایت شده، اما نه به شکل کلاسیک که تعداد رُکن¬ها وزنی در هر مصراع با مصراع دیگر برابر است. بلکه در هر خط، از مقدار نابرابری از اَرکان وزنی استفاده می¬شود. ممکن است خط اول شعر نو، به اندازۀ دو فاعلاتن ادامه پیدا کند و خط بعدی، به اندازۀ شش فاعلاتُن! یعنی در شعر نیمایی، وزن، هنوز وجود دارد، ولی مسئلۀ شاعر، رعایت وزن شعر نیست، بلکه حرفی که می¬خواهد بزند برایش اهمیت دارد و به مقداری از ارکان عروضی استفاده می¬کند که بتواند حرفش را برساند و هرجا حرفش را زده باشد، آن خط شعر را تمام می¬کند. هرجا هم که حرفش تمام نشده باشد، شعر را ادامه می¬دهد و حتی اگر لازم باشد به اندازۀ ده فاعلاتُن در یک خط شعر می¬گوید، ولی همچنان بر اساس همان وزنِ فاعلاتن که از اول شروع کرده. در نتیجه تفاوت اصلی وزن شعر نو با شعر کلاسیک، در استفاده کردن یا نکردن از وزن نیست؛ بلکه در تساوی تعدادِ اَرکان وزنی است. در شعر نیمایی وزن هر خط با خط بعدی، شبیه هست، اما مساوی نیست.
- نیما کارش را با سرودن شعر افسانه آغاز کرد و در مقدمۀ آن، تعریفی برای شعر نو نوشت و در شعر سیمرغ، اولین اثر واقعی خود در قالب نو یا نیمایی را سرود. 
- شعر نو در زمانی به وجود آمد که ذهن روشن فکران وشاعران را مسائل اجتماعی و سیاسی پر کرده بود و به همین خاطر، پایۀ اصلی شعر نو، از لحاظ محتوایی، روی مسائل سیاسی اجتماعی است. اگرچه که مضامین عاشقانه و غنایی هم به وفور در اشعارِ نوپردازان بعد از نیما پدید شده¬اند. 
- شعر نو، مثل مثنوی و چارپاره، می¬تواند قالب مناسبی برای سرودن قصه¬های بلند باشد. چون نه تنها محدودیت قافیه ندارد، بلکه محدودیت وزن هم ندارد و کار شاعر را تا حدود خیلی زیادی راحت می¬کند. منظومۀ آرش کمان¬گیرِ سیاوش کسرایی، یک نمونۀ عالی از قصه¬های بلندی است که در قالب شعر نو سروده است. 
- به غیر از نیما، تقریباً هر شاعرِ معاصری در زمینۀ سرودن شعر نو، طَبع آزمایی کرده است اما از مشهورترین آن¬ها می¬توان به مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، فریدون مشیری، سیاوش کسرایی، نادر نادرپور اشاره کرد.
- در شعر نیمایی، قافیه، مانند شعر سنتی، دارای مکانِ از پیش تعیین شده نیست. شاعر، هرجا که بخواهد موضوع را جمع کند و به سراغ موضوع بعدی برود، از قافیه استفاده می¬کند. 
- مثالی برای شکل قرار گرفتن قافیه در شعر نو. (کلمات قرمز، قافیه هستند): 
تو را من چشم در راهم، شَباهِنگام
که می¬گیرند در شاخِ طلاجَن
سایه¬ها رنگِ سیاهی
وز آن دل¬خسته¬گانَت راست، اندوهی فراهم 
تو را من چشم در راهم 
شباهنگام 
در آن دم که برجا؛ درّه¬ها 
چون مُرده ماران خفته¬گانند
در آن نوبت که بَندد دستِ نیلوفر به پای سروِ کوهی دام 
گَرَم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی¬کاهَم
تو را من چشم در راهَم.
- شاعران قبل از نیما، با ساختن قالب¬های جدیدی مثل مُسَمَّط و تَرجیع¬بَند و ترکیب¬بَند و چارپاره و... تلاش های زیادی برای آزاد کردن شعر فارسی از قید و بند وزن و قافیه کرده بودند، اما هیچ کدام مانند نیما موفق نبودند. او ساختار از پیش تعیین شدۀ وزن و قافیه در شعر فارسی را، بدون اینکه کاملاً از بین ببرد، به هم ریخت و با این کار، مقدمات ظهور شعر سپید در دوره¬های بعد را فراهم آورد. 
• قسمتی از شعر زمستان؛ مهدی اخوان ثالث:
سلامت را نمی¬خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارَد کرد؛ پاسخ گفتن و دیدارِ یاران را 
نگه، جز پیش پا را دید؛ نتواند 
که رَه تاریک و لَغزان است 
وگر دستِ محبّت سوی کس یازی 
به اِکراه آورَد دست از بَغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفَس کز گَرمگاهِ سینه می¬آید برون، اَبری شود تاریک 
چو دیدار ایستَد در پیش چشمانت 
نفَس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟ 
ز چشمِ دوستان دور یا نزدیک...
زمستان است.
...
گردآورنده: رضا زارنجی.
منبع: ادبیات عمومی؛ گروهی از نویسندگان.

از این نویسنده

Iran 73.7% Iran
Unknown 5.8% Unknown
United States of America 5.7% United States of America
Germany 3.2% Germany

جمع:

134

کشورها
امروز: 60
روز گذشته: 160
این هفته: 60
هفته ی گذشته: 1,230
این ماه: 220
ماه گذشته: 3,982

تماس با واحدهای اسوه

02155390120
02155482025
واحد وام، داخلی 1
واحد فرهنگی و ازدواج، داخلی 2
واحد رفاهی و خدماتی، داخلی 4
مدیریت:
02155377676
09911135529

ارتباط با ما

آدرس : تهران، میدان انقلاب، خیابان کارگر جنوبی، پایین‌تر از چهارراه لشکر، روبروی دانشگاه علامه طباطبایی (یا پمپ بنزین) کوچه شهید علی غیاثوند قیصری- بن بست آریا- پلاک 6 - زنگ سوم
ایمیل: info@osveh.org ساعت کاری موسسه: شنبه تا چهارشنبه 8 الی 16

کدام بخش از مطالب سایت برای شما جذابتر است؟