بسم الله الرحمن الرحیم
چند لایه بودن شعر حافظ یعنی چه؟
قطعاً برای شما هم اتفاق افتاده که در مُناظره با کسی که بیشتر ادبیات خوانده است، بحث به شعر حافظ برسد تا شما با این صحنه مواجه شوید که طرف مقابل دارد سرش را به دور گردنش می چرخوانَد و با کِیف زیادی می گوید «شعر حافظ یه معنی نداره که، صد تا لایه ست»! اما عموماً توضیح کاملی بر سر این موضوع صورت نمی گیرد. یعنی مخاطبی که آشنایی تخصُصی با ادبیات و شعر ندارد، شعرِ حافظ را می خواند و احساس می کند که معنای کامل و دقیقی را از آن برداشت کرده است، و دیگر چیزی برای فهمیدن درونش نیست. پس چه چیزی در لایه های پنهان شعر وجود دارد که او نمی فهمد؟ ما سعی می کنیم در این مقاله، یک نمونه از این پیچیدگی ها و چند لایه بودن های شعر حافظ را برای شما مخاطب عزیز توضیح دهیم. لطفاً به این بیت حافظ توجه کنید «بر برگِ گُل، به خونِ شقایق نوشته اند / کآن کَس که پُخته شد، مِیِ چون ارغوان گرفت». در اولین لایه ای که از شعر برمی داریم، به مجموعه ای از استعاره ها و واژگانی بر می خوریم که منظور از بیانشان، معنای اصلی خودشان نیست؛ مثلِ واژۀ «پُخته» در همین بیت. در این جا پُخته به معنای با تجربه است و همین طور «مِی» استعاره ای برای لذت های زندگی است، نه صرفاً خود باده یا شراب. در لایۀ بعدی، باید ارتباط آن معانیِ ثانویه را با هم درک کنیم، تا بفهمیم اصلاً شاعر دارد چه می گوید؟ او می خواهد به ما بفهماند که همه چیز در طبیعت، دارد به ما گواهی و شهادت می دهد که، آدمی که پخته شد و زندگی را فهمید و زیر و بالای آن را تجربه کرد، دست از حرص و جوش خوردن برای زندگی برمی دارد و به دنبال لذت بردن از این زندگی موقت می رود، تا وقتی به لحظۀ مرگ رسید، شرمندۀ خودش و زندگی اش نباشد. تا همین جا با چند لایه از این بیت مواجه شدیم، اما یک لایۀ عمیق تر نیز در این بیت هست. از تقریباً 10 واژه ای که در این بیت وجود دارد، 7 واژه «قرمز» هستند: 1- برگ گُل 2- خون 3- شقایق 4- نوشته (که با خون شقایق است) 5- پُخته 6- مِی 7- ارغوان. واقعاً عجیب است! با یک سری واژه، معانیِ دیگر بسازی و در این میان، تازه حواست به رنگِ عینی واژه هایی که استفاده می کنی هم باشد. این است معنای چند لایه بودن اشعار حافظ که هرکسی که با آن اُنس داشته باشد، ناخود آگاه و کم کم، این مفاهیم را به صورت «کَشف های هنرمندانه» دریافته و لذت می برد.
گردآورنده: رضا زارنجی
منبع: حافظ و رود جادو؛ فرزام پروا