بسم الله الرحمن الرحیم
عصر انتظار(1)
اگر چه در تمامی ادیان و مکاتب اعم از الهی و غیر الهی در زمینه ظهور مصلح و منجی جهان کم و بیش مطالبی به چشم می خورد؛ ولی براساس دلیلهای متقن و معیارهای درستی که وجود دارد این حقیقت به اثبات رسیده است که کامل ترین و قابل اعتمادترین اطلاعات در مورد شخصیت و ابعاد گوناگون زندگی موعود جهانی نظیر: تولد، غیبت، ظهور، حکومت و... در مجموعه روایات اهل بیت(علیهم السلام) ارائه شده است. با توجه به این حقیقت در مقاله حاضر تلاش می شود تا مسئله غیبت منجی عالم بشریت و علل و آثارش با توجه به مجموعه کلمات و رهنمودهای اهل بیت (علیهم السلام) مورد بررسی قرار گیرد.
مفهوم غيبت
اين که «غيبت» در لغت به چه معناست، خود اهميّت بسزايي دارد. «غيبت»، به معناي «پنهان شدن از ديدگان» است و غايب به کسي گفته ميشود که حاضر و ظاهر نيست[1] و در اصل، درباره پنهان شدن خورشيد، ماه و ستارگان به کار ميرود[2] همچنين درباره كسي به کار ميرود كه مدتي در جايي حضور دارد و پس از آن، از ديدگان رفته و ديگر ديده نميشود.[3] در اصطلاح مهدويّت نيز به پنهانزيستي حضرت مهدی(عجل الله تعالی الشریف)گفته ميشود.
بيگمان بسياري از روايات و احاديثي كه درباره حضرت مهدي(عجل الله تعالی الشریف) است، از غيبت او نيز خبر داده است.برخي از اين روايات که با تعبيرهاي مختلفي بيان شده، بدين قرار است:
1. امام علي(علیه السلام) به غيبت آن حضرت اينگونه اشاره کرده است: الْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَة؛[4[ يازدهمين از فرزندان من، مهدي است که زمين را از عدل و قسط سرشار ميسازد؛ همانگونه که از ظلم و بيداد پُر شده باشد. براي او غيبت و حيرتي است.
2. امام صادق(علیه السلام) به روشني غيبت آن حضرت را مورد تأکيد قرار داده، ميفرمايد: إِنَّ لِلْقَائِمِ(ع) غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ؛[5] همانا براي قائم غيبتي است، پيش از آن که قيام نمايد.
3. امام رضا(علیه السلام) فرمود: ذَاكَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي يُغَيِّبُهُ اللَّهُ فِي سِتْرِهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛[6[او چهارمين از فرزندان من است. خداوند او را در پرده خويش تا آنگاه که بخواهد پنهان خواهد ساخت. آنگاه او را ظاهر ميسازد؛ پس زمين را سرشار از عدل و قسط ميسازد؛ آن گونه که سرشار از ظلم و جور شده باشد.
در برخي روايات، افزون بر واژه «غيبت»، «حيرت» نيز به حضرت مهدي(عجل الله تعالی الشریف) نسبت داده شده است. اين پرسش پيش ميآيد که چگونه ممكن است امام معصوم دچار حيرت شود؟ براي روشن شدن اين نكته، به معناي حيرت اشارهاي كوتاه ميكنيم. «حيرت» از نظر لغت درباره کسي به كار ميرود که در کار خود سرگردان است[7[ و گشايشي در آن نميبيند.[8] اين، به تناسب افراد متفاوت خواهد بود؛ از اين رو سرگرداني آن حضرت، با آنچه درباره عموم مردم گفته شده، به طور کامل متفاوت است. با در نظرگرفتن يکي از معاني لغوي و به دور از معناي عرفي و اصطلاحي، اطلاق آن بر خود حضرت مهدي(عجل الله تعالی الشریف) نيز بدون اشکال خواهد بود. امام باقر(علیه السلام) آنگاه که حضرت مهدي(علیه السلام) را در دوران غيبت به حضرت يوسف(علیه السلام) تشبيه كرد، در پاسخ راوي که از وجه شباهت ميپرسد، ميفرمايد: «الْحِيرَةُ وَ الْغَيْبَةُ».[9] روشن است که حضرت يوسف همواره در مشکلات و مصيبتها، گشايشي در کار خود نميديد. بنابراين، بدان سبب که حضرت مهدي(عجل الله تعالی الشریف)در کار خود گشايشي نميبيند، تا آن زمان که خداوند اراده ظهور فرمايد، در حيرت است.
چگونگی غیبت
درباره چگونگی غیبت حضرت مهدی عجل الله فرجه با استفاده از روایات معصومین علیهم السلام و سخنان اندیشوران بزرگ, سه دیدگاه کلّی و قابل توّجه می توان ارائه کرد:
1٫ آن حضرت اگرچه در درون جوامع بشری زندگی میکند، مردم جسم ایشان را نمیبینند.
۲٫ حضرت مهدی عجل الله فرجه در میان همین جامعه و همین انسانها است، اما به قدرت خدا، از دید معرفتی مردم پنهان است؛ با وجود این که مردم ایشان را میبینند, اما نمیشناسند.
۳٫ حضرت در بین مردم زندگی میکند و مردم نیز ایشان را میبینند و نمیشناسند، اما در زمانهایی که آن حضرت لازم بداند از برابر چشمها ناپدید میگردد و دیدگان مردم ـ با این که آن حضرت و حاضر است ـ او را نمیبینند.
بررسی دیدگاههای بالا:
دیدگاه اول:دیده نشدن جسم حضرت مهدی عجل الله فرجه در دوران غیبت، به دو گونه قابل تفسیر است:
الف) آن حضرت مانند فرشتگان، ارواح و جنّ، جسمی نامرئی دارد؛ با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارند، دیده نمیشوند.
ب)ایشان جسمی مرئی دارد، اما به قدرت الهی در دیدگان مردم تصرف می کنند تا ایشان را نبینند.این کار از اولیای الهی ـ که از سوی خدا دارای چنین قدرتی در جهان آفرینش هستند ـ بعید نیست. در آیات قرآن کریم نیز به امکان پنهان شدن انسان از برابر دیدگان ـ چه به صورت کوتاه مدت یا درازمدت ـ اشاره شده است.[۱0]
به نظر میرسد تفسیر نخست، غیر قابل پذیرش باشد، چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که آن حضرت دارای جسمی با این ویژگی باشد، بلکه برعکس، آن حضرت مانند تمامی انسانها دارای جسمی مادی میباشد. با این بیان تفسیر دوم مورد پذیرش است.
در یک بررسی جامع در سخنان معصومین علیهم السلام برخی روایات با روشنی بیشتری این موضوع را بیان کردهاند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «مردم امام خویش را گم میکنند، پس آن امام در موسم حج حضور مییابد و مردم را میبیند، ولی مردم او را نمیبینند».[11] عبدالعظیم حسنی هنگامی که عقاید خود را بر امام هادی علیه السلام عرضه کرد، آن گاه که به اعتقاد به ائمه علیهم السلام رسید تا امام هادی علیه السلام را شمرده و اقرار به امامت ایشان کرد. آنگاه امام هادی ادامه داد: و پس از من، پسرم حسن است. پس مردم چگونه خواهند بود با جانشین او؟ عرض کردم: چگونه خواهند بود. فرمودند: «لِأَنَّهُ لَا یُرَی شَخْصُهُ»؛[12] به دلیل آن که شخص او دیده نمیشود …. از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «هرکس به تمامی ائمه علیهم السلام اقرار کند و مهدی عجل الله فرجه را انکار کند همانند کسی است که به تمامی پیامبران علیهم السلام اعتراف کرده، اما واپسین فرستاده خداوند، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کرده است.» آن گاه از آن حضرت پرسیده شد: ای فرزند رسول خدا، مهدی از کدامین فرزندان شماست؟ آن حضرت فرمودند: «از فرزندان هفتم است. شخص او از شما پنهان میشود…».[13] داودبن قاسم میگوید از امام هادی علیه السلام شنیدم که فرمودند: «جانشین پس از من حسن است. پس چگونه خواهید بود با جانشین پس از جانشین؟» عرض کردم: خدا مرا قربانت گرداند! برای چه؟ فرمودند: «همانا شما شخص او را نمیبینید».[14] از امام رضا علیه السلام وقتی در باره امام مهدی عجل الله فرجه پرسش شد فرمودند: « لَا یُرَی جِسْمُهُ…»؛[15] جسمش دیده نمیشود. عبیدالله بن زراره از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمودند: «برای قائم دو غیبت است که در یکی از آن دو در موسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند ولی مردم او را نمیبینند».[16]و نیز در فرازی از دعای ندبه چنین میخوانیم: «…عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لَا تُرَی…».[17]
روشن است که همه روایات بالا و احادیثی مانند آن، بر دیده نشدن آن حضرت دارد و قابل تأویل بر شناخته نشدن نخواهد بود، چرا که صراحت در معنای دیده نشدن دارد.نکته قابل توجه این که این دسته روایات به خلاف دسته بعد تنوع و کثرت بیشتری دارد. بنابراین به روشنی از این روایات استفاده میشود که آن حضرت با وجود این که زنده است و در بین مردم زندگی میکند و مردم را میبیند، خداوند پردهای بین آن حضرت و مردم قرار داده آن حضرت مردم را میبینند ولی مردم آن حضرت را نمیبینند.
دیدگاه دوم: همان گونه که اشاره شد، در این دیدگاه بیان شده است که آن حضرت افزون بر این که در جوامع انسانی عمر شریف خود را سپری مینماید و مردم را میبیند، مردم نیز ایشان را میبینند اما ایشان را نمیشناسند. به تعبیر دیگر فقط از نگاه معرفتی مردم غائب است نه از دید ظاهری. برای این دیدگاه نیز روایاتی مورد استناد قرار گرفته است: شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمه و نیز در علل الشرایع با ذکر سند از سدیر نقل کرده که امام صادق علیه السلام فرمودند: «در قائم سنّتی از یوسف است… چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ در بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر فرشهای آنها پا نهد و آنها او را نشناسند تا آنگاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آنها معرفی سازد، همانگونه که به یوسف اذن داد…».[18] سخن دیگری نیز در تأیید این دیدگاه نقل شده است که البته سخن معصوم نیست بلکه از نائب خاصّ حضرت مهدی علیه السلام محمّد بن عثمان نقل شده است. ایشان در این باره میگویند:«به خدا سوگند، همانا صاحب این امر هر سال در موسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند و آنها را میشناسد و مردم او را میبینند ولی نمیشناسند».[19] از آنجایی که این سخن شبیه روایتی است که در نفی دیده شدن آوردیم، ممکن است همان روایت باشد که تصحیف شده است. و نیز این امکان وجود دارد که مقصود نائب خاص از این مضمون، دوران غیبت صغرا باشد. افزون بر این که، احادیث این دیدگاه کم شمار است, با معنای لغوی غیبت نیز مخالف است، زیرا به کسی که دیده می شود ولی شناخته نمی شود، ناشناس میگویند، نه غایب.
دیدگاه سوم: اگر چه علم به چگونگی غیبت حضرت، فقط نزد پرودگار متعال است، از جمع بین روایات میتوان استفاده کرد، حضرت دارای هر دو نوع پنهان زیستی باشد. حضرت در مواردی که صلاح بداند از چشمان مردم پنهان است؛ البته با تصرفی که ـ به قدرت الهی ـ در دیدگان افراد میکنند. نه نامرئی کردن جسم خویش. و در مواردی که آن حضرت مصلحت بداند، به صورت آشکار در جامعه حرکت می کند و مردم ایشان را میبینند ولی نمیشناسند.
پی نوشت ها:
[1] . فخر الدين طريحی, مجمع البحرين, ج2, ماده غيبت؛ لسان العرب, ج4, ص454؛ زبيدی, تاج العروس, ج3, ص146؛ فيروزآبادی, القاموس المحيط, ج2, ص10؛ جوهری, الصحاح, ج2, ص633..
[2] .جوهری, الصحاح, ج1, ص196.
[3] .ابوهلال عسکری, الفروق اللغوية, ص63.
[4] .شيخ کلينی, کافی, ج1, ص338, ح7.
[5] .همان, ح9؛ نعماني، الغيبة، ص166, ح6.
[6] .شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2, ص376, ح7.
[7] .جوهری, الصحاح, ج2, ص640.
[8] .طريحی، فخرالدين, مجمع البحرين, ج1, ص604.
[9] .شيخ طوسی, کتاب الغيبة, ص163
[10] . خداوند در سوره یس(۳۶)، آیه ۹ میفرماید: g وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ f ؛ و در سوره اسراء (۱۷) آیه ۴۵ میفرماید: gوَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراًf.
[11] . «یَفْقِدُ النَّاسُ اِمامَهُمْ یَشْهَدُ المَوسِمَ فَیَراهُمْ وَلا یَرَوْنَهُ»؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ کلینی, کافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی, الغیبة، ص ۱۷۵ ح ۱۴؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۳۳، ص۳۴۶، ح۳۳٫
[12] . شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۹٫
[13] . «مَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام وَ جَحَدَ الْمَهْدِیَّ کَانَ کَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَحَدَ محمّداً نُبُوَّتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِمَّنِ الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِکَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ یَغِیبُ عَنْکُمْ شَخْصُهُ …»؛ پیشین، ص۳۳۳، ح۱٫
[14] . «الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِیَ الْحَسَنُ فَکَیْفَ لَکُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ فَقَالَ إِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ…»؛ شیخ کلینی, کافی، ج۱، ص۳۲۸؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص۲۰۲؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۸۱٫
[15] . شیخ کلینی, کافی، ج۱، ص۳۳۳؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۰٫
[16] . «لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ یَشْهَدُ فِی إِحْدَاهُمَا الْمَوَاسِمَ یَرَى النَّاسَ وَ لَا یَرَوْنَهُ»؛ شیخ کلینی, کافی، ج۱، ص۳۳۹؛ نعمانی, الغیبة، ص۱۷۵٫
[17] . سیّد بن طاووس، اقبال الاعمال، ص۲۹۸٫
[18] . «إِنَّ فِی الْقَائِمِ سُنَّةً مِنْ یُوسُفَ … فما تنکر هذه الامة ان یکون الله عز و جل یَفْعَلُ بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بِیُوسُفَ أَنْ یَکُونَ یَسِیرُ فِی أَسْوَاقِهِمْ وَ یَطَأُ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا یَعْرِفُونَهُ حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْ یُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ کَمَا أَذِنَ لِیُوسُفَ…»؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۱۴۴، باب ۵، ح۳٫
[19] . «وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَیَحْضُرُ الْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَةٍ یَرَی النَّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ»؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۰٫
گردآورند: واحد تحقیق و پژوهش موسسه فرهنگی قرآن و عترت اسوه تهران