بسم الله الرحمن الرحیم
عروس ماه ( قسمت پایانی)
8 ربیع الاول ۲۶۰ق بود.مأموران در خانه امام حسن عسکری علیه السلام بودند و بعد از اطمینان پیدا کردن از اثرگذاری سم بر بدن پاک امام، منزل را ترک کردند.
در این هنگام مهدی علیهالسلام کنار پدر حاضر شد. دستان پر مهر پدر را گرفت و سرش را روی سینه او گذاشت. این آخرین بار بود که میتوانست او را در آغوش بگیرد. امام دستش را به صورت کوچک و زیبای دردانه اش کشید و فرمود: «در شهرها نمان، جایی برو که تو را نشناسند که مبادا به جانت آسیبی برسانند»
آه که چقدر زود گَرد یتیمی روی چهره دلنشین مهدی علیهالسلام مینشست.
امام حسن عسکری علیهالسلام زندگی را بدرود گفت و کودک عزیز و مقدس خود را دربرابر تند بادهای حوادث و رنجها تنها گذاشت و او را در پناه خداوندی که نمیخوابد سپرد تا از او محافظت نماید.
از خانه امام صدای ناله بلند شد.جمعیت زیادی برای تشییع و خاکسپاری آن حضرت جمع شدند.
عثمان بن سعید عمری کار غسل، کفن و دفن امام را بر عهده گرفت.
جعفر برادر امام دم در ایستاده بود.خیلی ها از تولد حضرت مهدی با خبر نبودند و گمان میکردند که جعفر امام دوازدهم خواهد بود. بخاطر همین شهادت امام را به او تسلیت و امامتش را تبریک میگفتند.
جعفر خودش را به پیکر امام رساند تا نماز بگزارد.در همین هنگام کودکی پنج ساله وارد مجلس شد، چهره اش شبیه امام حسن عسکری بود و همچون ماه میدرخشید.
ردای جعفر را گرفت و فرمود:«ای عمو! عقب برو که من به نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم»
جعفر رنگش پرید و کنار رفت.گویی تا به حال کودک را ندیده بود.
آن کودک پیش آمد و بر بدن امام نماز گذارد.این اصل در میان شیعه مشهور است که بر پیکر امام معصوم تنها امام معصوم نماز میگذارد. به همین جهت هنگامی که جعفر پیش رفت تا بر پیکر امام حسن عسکری علیهالسلام نماز بخواند، خداوند متعال اراده فرمود تا از برابر چشمان تمام مردمی که جمع شده بودند تا بر پیکر امام نماز گزارند، پرده به کنار زده شود و امام راستین را معرفی کند تا اتمام حجتی برای جامعه مسلمین باشد. بر این اساس امام مهدی علیه السلام ظهور کرد و پیراهن جعفر را که آماده نماز بود گرفت و اعلام کرد که او بر نمازگزاردن بر پیکر پدر خویش سزاوارتر است.
تا اینگونه نسب خویش را اعلام داشته و امامت خود را اثبات نماید. چرا که بر پیکر امام جز امام بر حق نماز نمیگزارد.
و اینگونه همه دانستند که آن کودک فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و امام دوازدهم است.ماموران خلیفه آماده بودند تا او را دستگیر کنند.
در خانه امام حسن عسکری علیه السلام سردابی (زیر زمینی) وجود داشته که در روزهای گرم، ساکنان خانه در آن سرداب به سر میبردند. همچنین این سرداب محل عبادت سه امام بزرگوار یعنی امام هادی و امام حسن و امام مهدی علیه السلام بوده است؛ به همین سبب این محل، پیوسته مورد احترام شیعیان قرار داشته است.
پس از پایان نماز امام مهدی علیه السلام به درون رفت و هرچه ماموران خلیفه عباسی در پی او جست و جو کردند او را نیافتند و این آغاز غیبت امام مهدی علیه السلام بود.
برخی از نویسندگان اهل سنت نوشتهاند که مهدی در تمام دوره غیبت، بدون آب و غذا در سرداب به سر میبرد و از آنجا ظهور خواهد کرد و شیعیانش در کنار سرداب چشم به راه ظهور اویند!
ولی حقیقت این است که هیچ یک از بزرگان شیعه چنین باوری نداشته و چنین سخنی نگفته و ننوشتهاند.
علامه امینی مینویسد:
«...شیعه اعتقاد ندارد که امام در سرداب مقدس پنهان شده و از همان جا ظهور خواهد کرد؛ بلکه با احادیث تایید شده معتقد است که از کنار کعبه ظهور میکند...آن سرداب، خانه امامان در سامراء بوده و به همین دلیل شرافت پیدا کرده که به سه تن از امامان بزرگوار، منسوب شده است.
▫️فقط خدا میداند که مولایمان امام حسن عسکری علیه السلام از بیمهری و بیوفایی مردم چه دیده بود که در آخرین روزهای عمر خود این گونه به پسرش مهدی وصیت کرد: «در شهرها نمان، جایی برو که تو را نشناسند که مبادا به جانت آسیبی برسانند»
▫️قرن ها از این وصیت پدر میگذرد و پسر همچنان به این وصیت عمل میکند.
باز هم فقط خدا میداند که در طی قرن ها بی مهری و بی وفایی شیعه، در این آوارگی دوران غیبت، چه بر مولایمان حجة بن الحسن گذشته است.پیکر امام حسن عسکری علیهالسلام در کنار قبر پدرش امام هادی علیهالسلام و همسر مهربانش نرجس خاتون و عمه فداکارش حکیمه خاتون در سامرا کنار یکدیگر به خاک سپرده شده است.
هدیه به روح پاکشان و تعجیل در ظهور فرزند نازنینشان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
نویسنده و پژوهشگر: فاطمه استیری
منابع: برگرفته از کتاب های
نگین آفرینش (درسنامه دوره عمومی معارف مهدویت مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم)
زندگانی امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور (علامه سید محمد کاظم قزوینی)
آخرین عروس (دکتر مهدی خدامیان آرانی)
شبهای تنهایی (محمد یوسفی )
معجم احادیث الامام المهدی، ج 4، ص200 ـ 196؛ کمال الدین ج2 ، ص423 ـ 418؛ بحارالانوار ج 51، ص10 ـ 6؛ اثبات الهداة، ج 3، ص393؛ غیبت شیخ طوسی، ص 124