بسم الله الرحمن الرحیم
موازنه دخل و خرج
خيمه عفافى كه به نام «كانون خانواده»، با هزار رنج و اميد و آرزو بر پا مى شود، بايد سر پا نگاه داشت و از وزيدن تند بادهايى كه اين خيمه را بر هم مى زند جلوگيرى كرد و اگر هم طوفانى وزيدن آغاز كرد، بايد چنان با تدبير و دور انديشى و متانت عمل كرد كه اين خيمه از هم نگسلد و اين كانون از هم نپاشد.
مسايل مالى و مادى و آنچه به درآمد و مصرف و هزينه و حقوق بر مى گردد، مى تواند يكى از موارد بحران زا و طوفان خيز باشد.
مداخل و مخارج
برنامه ريزى اقتصادى و به تعبير روايات اسلامى «تقدير المعيشه»، يكى از اركان ثبات و پايدارى بنيان خانواده است و بدون آن، جاى پايى براى بروز اختلاف پيش خواهد آمد.
زن و شوهر (و به تبع، فرزندان خانه ) بايد موازنه اى معقول و منطقى بين «دخل» و «خرج» ايجاد كنند و با پذيرش واقعيتها، مانع مساله ساز شدن توقعات فردى شوند.
اگر بر اساس توسعه طلبيهاى برخى همسران يا مهار نكردن «مخارج غير ضرورى» اين موازنه بر هم بخورد، يا اصلأ در امر «در آمد» و «مخارج» حسابگرى و انطباق و همسويى در كار نباشد، ناهنجاريهاى رفتارى در خانواده پيش مى آيد.
سعدى گويد:
بر احوال آن كس ببايد گريست كه دخلش بود نوزده ، خرج بيست
«بعضى ها با حقوق كارمندى ، پُز مهندسى مى دهند ... » و اين نوع عدم موازنه در دخل
و خرج است و براى جلب توجه ديگران يا خودنمايى ، بيش از توان مالى خرج مى كنند و
نتيجه اش پيدايش بحران در معيشت خانواده است .
زنان خانه دار، مديريت امور خانه را اگر بر محور «قناعت» و پرهيز از خرجهاى غير لازم و تشريفاتى و تجملاتى تنظيم نكنند و از شوهران خود، توقعات غير منصفانه و بى جا و خارج از توان مالى و ميزان در آمدشان داشته باشند، يا هزينه هاى غير ضرورى را بر آنان «تحميل» كنند، بايد منتظر بروز «تنش» باشند، چون يا همسرانشان به خواسته هاى افزون طلبانهء آنان وقعى نمى گذارد كه نتيجه اش بروز حرفها و مجادلات است، يا از راهى (حلال و حرام و رشوه و سوء استفاده و ...) سعى در تأمين خواسته هاى آنان مى كنند، كه نتيجه اش آلوده ساختن زندگى به حرام است .
اساس خانواده و زندگى مشترك، بر «همكارى» است. اگر هر يك از زن و شوهر «طلبكارانه» يا «تحميل گرانه» با طرف مقابل برخورد كنند، آن تفاهم پديد نخواهد آمد. سست شدن
پايه هاى «نهاد خانواده»،گاهى در اثر همين مسائل مادى و اقتصادى است و آغاز آن هم چه بسا از امور جزئى و بى اهميت است و سر از «بحران» در مى آورد. ثروت و امكانات، براى تأمين رفاه معيشتى، آرامش روحى و سكون خاطر است و نبايد گذاشت به «مايهء تشنّج» و «مادّهء اختلاف» تبديل شود.
به كار گيرى عقل و تدبير در تنظيم اقتصادى خانواده، ايجاب مى كند كه از «چشم و هم چشمى» و رقابتهاى كمرشكن يا حسادتهاى خانمان برانداز، پرهيز كنند و اجازه ندهند «هوس» به جاى «عقل» بنشيند و صفاى زندگى را از ميان بردارد. «قناعت» يكى از
شيوه هاى خردمندانه در مصرف و خرج است . به تعبير حضرت على «عليه السلام»:
«القناعة مال لا ينفد»1؛ «قناعت ، ثروتى پايان ناپذير است».
نقطهء مقابل قناعت و ميانه روى و اعتدال اقتصادى، «ولخرجى» و «اسراف» است كه هم ناسپاسى به نعمتهاى خداست، هم زمينه ساز بروز فقر و تنگدستى و هم هدر دادن امكانات است كه نابخردانه است. خرجهاى اسرافكارانه هرگز ستوده نيست و كسى كه خردمند باشد، كس ديگر را بر ولخرجى نمى ستايد، بلكه ملامت هم مى كند و اگر هم كسى در اثر اسراف و تبذير و ريخت و پاش به فقر و افلاس كشيده شد، دل كسى بر او نمى سوزد و جاى ترحم نيست ، چرا كه هر چه كرده، خود كرده است.
اين مضمون كلام امير المؤمنين «عليه السلام» است كه فرموده است: «اسرافكار را واگذار! كه نه بخشش او ستايش انگيز است، نه تنگدستى اش ترحم انگيز»2.
آنكه مى خواهد «داشته» هايش را به رخ ديگران بكشد و در مقابل اقوام و دوستان و همكاران و همسايگان به «ثروت» و «مكنت» خويش بنازد و ببالد و وسايل خانه و امكانات مالى خود را به عنوان نشانه هاى «تشخّص» جلوه دهد، هم غمى بر دل ديگران وارد مى سازد، هم دور اين گونه رقابتهاى پايان ناپذير را در زندگى خود و ديگران سرعت مى بخشد و هيزم كش
شعله هاى حرص و آز و افزون خواهى مى شود.
«تجمّل گرايى» بيش از آنكه راحتى بياورد، ناراحتى مى آفريند و به جاى «آرامش»، زندگيها را دستخوش آشفتگيها و زلزله هاى ويرانگر مى سازد. در وراى بسيارى از چهرهاى به ظاهر شاد و طبقات مرفّه و تشريفاتى، غمى سنگين و اضطرابى دايمى نهفته است .
كيست كه نداند درون اين گونه خانواده ها كه با هم به رقابت و چشم و هم چشمى
پرداخته اند، چه مصيبتها و مشكلات و كدورتها و بعضيهايى پنهان است كه گاهى هم سر باز كرده و به بيرون درز مى كنند!...
پی نوشت ها:1) نهج البلاغه/ حکمت54
2)غررالحکم/حکمت 32
گردآورنده: واحد تحقیق و پژوهش موسسه فرهنگی قرآن و عترت اسوه تهران