بسم الله الرحمن الرحیم
در مذمت دروغ (قسمت پایانی)
مواردی که دروغ گفتن جایز است
چنانکه گفته شد دروغ بالطبع از کارهای زشت و ناپسند و عادت به آن از رذایل اخلاق و گناهان کبیره است و تا ضرورت و مصلحت مهمی در میان نباشد گفتن دروغ جایز نیست.
اینک مواردی که به خاطر ضرورت یا مصلحت گفتن دروغ تجویز شده است:
۱. مقام ضرورت و ناچاری
در این مورد هیچ گونه تردیدی نیست و ادلّهء اربعه (کتاب و سنّت و عقل و اجماع) نیز بر آن دلالت دارد. عقل انسان حکم می کند که در مقام ضرورت، اقل الضررین (آن کاری که ضررش کمتر است) را باید اختیار کرد. قرآن مجید تقیه را در مقام اکراه و اضطرار جایز دانسته و بدیهی است که تقیه از مصادیق دروغ و خلاف واقع است و انسان در مقام اضطرار می تواند عقیدهء خود را پنهان کند و برخلاف عقیده و ایمانش گواهی دهد، چنانکه قرآن می گوید:
(... إلّا مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْایمانِ ...) (سورهء نحل، آیهء ۱۰۶)
... جز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالی که قلبشان آرام با ایمان است ....
و از رسولخدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است :
ما من شيء إلا و قد أحله الله لمن إضطر أليه (مکاسب محرمه شیخ انصاری)
هیچ کاری نیست جز آنکه خداوند آن را برای کسی که ناچار شده باشد حلال کرده است .
و همین مضمون نیز از امام صادق علیه السلام نقل شده است :
إذا حلف الرجل تقیة لم یضره إذا هو أكره و اضطر إلیه و قال: لیس شی ء مما حرم الله إلا و قد أحله لمن اضطر إلیه (1)
اگر انسان از روی تقیه سوگند دروغ یاد کند ضرری ندارد در صورتی که ناچار شده باشد . آنگاه فرمود : هر حرامی در مقام اضطرار حلال می شود .
در باب دفع ضرر احادیثی به حد استفاضه یا تواتر وارد شده که انسان به خاطر جلوگیری از ضرر (مالی ، جانی و عرضی) می تواند سوگند دروغ یاد کند . البته مقصود از ضرر مالی آنگونه ضرری است که تحمل آن دشوار و حداقل مهم باشد و اما ضررهای ناچیز و کم اهمیت موجب جواز دروغ نمی شود .
۲. اصلاح میان مردم
یکی دیگر از موارد استثناء، اصلاح میان مردم است؛ یعنی در صورتی که انسان برای ایجاد الفت و محبت و رفع کینه و کدورت دروغ بگوید و بدین وسیله میان آنها صلح و صفا و صمیمیت برقرار کند دروغ حرام نیست. مثلاً اگر دو نفر یا دو گروه با یکدیگر قهر باشند پیش یکی از آنها رفته و از قول دیگری بگوید که فلانی تعریف و تمجید شما را می کرد و از اینکه با شما قهر کرده اظهار ناراحتی می نمود و به نظر من او مایل است که با شما آشتی کند، و همچنین نزد آن دیگری رفته و از قول دوست اولی مشابه همین مطلب را بگوید، این گونه دروغ ها گذشته از اینکه حرام نیست، پسندیده نیز هست و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) و ائمهٔ معصومین (علیهم السلام) آن را تحسین و بر آن تأکید کرده اند. اینک توجه شما را به چند حدیث جلب می کنیم.
در وصیت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) به امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است:
(یا عَلِیُّ إنَّ اللهَ أحَبَّ الْکِذْبَ فِی الْإصْلاحِ وَ أبْغَضَ الصِّدْقَ فِی الْفَسادِ ...) (2)
ای علی! خداوند دروغ صلح آمیز را دوست دارد و از راست فتنه انگیز بیزار است ....
معاویهء بن عمار از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود:
(ألْمُصْلِحُ لَیْسَ بِکَذّابٍ) (همان)
کسی که به خاطر اصلاحْ دروغ بگوید دروغگو نیست.
۳. خدعه و نیرنگ در جنگ
شک نیست که جنگ یک ضرورت دینی و اجتماعی است که به علل مختلف (عقیدتی، سیاسی و اقتصادی) بر ملت ها و جوامع بشری الزام یا تحمیل می گردد و معمولاً برای خروج از این تحمیل و رهایی از این مخمصه و سرعت بخشیدن به شکست دشمن از وسایلی استفاده می شود که در مواقع عادی جایز نیست. کشتن و اسیر گرفتن انسان ها و غارت اموال و ابزار به منظور تضعیف ماشین جنگی دشمن و تقویت بنیهء نیروی خودی و تخریب منازل و مراکز اقتصادی و کشتن افراد غیرنظامی همه و همه از جملهء وسایل دستیابی به پیروزی و در نتیجه شکست دشمن است. بی تردید، اگر جنگ با انگیزهء دفاع و یا رفع فتنه و فساد باشد استفاده از این گونه امور شرعاً و عقلاً مانعی ندارد. در این میان، یکی از عوامل مهم، غافلگیری دشمن است که در این راستا عنصر خدعه و نیرنگ می تواند وسیلهء خوبی باشد؛ زیرا اگر بتوانیم با خدعه و فریب دشمن را غافلگیر کنیم و با یک حملهء ضربتی و برق آسا به او یورش بریم می توانیم با کمترین تلفاتْ دشمن را شکست دهیم. با توجه به این مقدمه می توان حس زد که دین مقدس اسلام که با دروغ و خدعه و فریب شدیداً مخالف است چرا آن را در جنگ تجویز می کند.
در وصایای رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است:
(یا عَلِیُّ! ثَلاثٌ یَحْسُنُ فیهِنَّ الْکِذْبُ: ألْمَکیدَهُ فِی الْحَرْبِ وَعِدَتُکَ زَوْجَتَکَ وَالْإصْلاحُ بَیْنَ النّاسِ) (3)
یا علی! سه چیز است که دروغ در آن نیکو است: خدعه و نیرنگ در جنگ، وعده به همسر، و اصلاح میان مردم.
و از امام صادق (علیه السلام) آمده است:
(کُلُّ کِذْبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ یَوْماً إلّا کِذْباً فِی ثَلاثَهٍ: رَجُلٌ کائِدٌ فی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ و ...) (4)
هر دروغی یک روز مورد بازخواست واقع می شود مگر در سه چیز: کسی که در جنگ با دشمن خدعه می کند و ....
از این احادیث استفاده می شود که دروغ در سه مورد جایز است که یکی از آنها جنگ است.
۴. وعده به خانواده و همسر
در دین مقدس اسلام نفقهء(هزینهء زندگی) زن و فرزند به عهدهء مرد است (در مورد همسر مطلقاً و در مورد فرزندان در صورت نیاز آنها و تمکّن پدر). البته نفقهء واجب به تناسب امکانات و در حدّ اقتصاد و میانه روی است و بیش از آن لزومی ندارد، ولی چون بسیاری از اوقات در اثر زیاده طلبی و چشم و همچشمی تقاضای خانواده فراتر از امکانات مرد و بیش از حدّ کفاف است در چنین وضعی مرد بر سر دو راهی قرار می گیرد: یا باید با برخورد منفی و ردّ کفاف است در چنین وضعی مرد بر سر دو راهی قرار می گیرد: یا باید با برخورد منفی و ردّ صریح در برابر خواسته های آنان موضع گیری کند و یا با برخورد امیدوارکننده و وعده های مصلحتی و غیرجدّی تا حدودی آنها را راضی و قانع سازد. حال، با توجه به اینکه پاسخ منفی و تند جز جریحه دار شدن عواطف و تزلزل ارکان خانواده سرانجامی ندارد ناگزیر اجازه داده شده است که از روش دوم استفاده شود. گرچه این کار اولاً و بالذّات پسندیده نیست و تکرار آن اعتماد متقابل را در اعضای خانواده از میان می برد و احیاناً آنها را به تقلید وا می دارد و به دورویی و دروغگویی ترغیب می کند، ولی چون راهی جز آن در برابر انسان وجود ندارد از باب اقل الضَرَرَیْنِ و یا اکل میته تجویز شده است.
بعضی از بزرگان و اساتید مسئلهء دروغ را در این مورد به شرح زیر توجیه کرده و فرموده اند: چون وعده نوعی تعهد و التزام است و تعهد از مقولهء انشاء است نه اخبار، بنابراین، وعده به همسر تخصصاً از مصادیق دروغ بیرون است، زیرا صدق و کذب مربوط به خبر است و مقولهء انشاء از دایرهء صدق و کذب خارج است و اگر گاهی به صفت صدق و کذب متّصف می شود از بابت تشبیه و مجاز است؛ پس تعبیر به وعدهء دروغ مسامحه در تعبیر است و تعبیر صحیح وعدۀ غیرجدّی است نه وعدهء دروغ، و چون وعدهء غیرجدّی تعهدآور نمی باشد تخلّف از آن اشکال و گناهی ندارد و در حقیقت این گونه وعده دروغ نیست و استثنای آن از کذب حرام از قبیل استثنای منقطع است. در هر حال، شرط احتیاط آن است که در صورت ضرورت چنین انجام ندهد.
پی نوشت ها:
1) وسائل الشیعه،ج16،ص137،حدیث 18
2) وسائل الشیعه،ج16،ص137،حدیث 18
3) وسائل الشیعه،ج16،ص137،حدیث 18
4) وسائل الشیعه،ج16،ص137،حدیث 18
گردآورنده:واحد تحقیق و پژوهش موسسه فرهنگی قرآن و عترت اسوه تهران