وصیتنامه شهید علی غیاثوند قیصری

عارفان حماسه ساز
وصیتنامه شهید علی غیاثوند قیصری

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
مپندارید آنان که در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه آنان هستند و نزد پروردگارشان روزی می خورند») آل عمران / ۱۶۹)
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله و حجة الله
با نثار درودی بی کران بر ارواح طیبه ی شهدا از صدر اسلام تا کنون و سلام به خدمت منجی عالم بشریت و نائب به حق وی وصیت خود را آغاز می کنم
خداوندا! معبودا! تو را به اشک چشم یتیمان و دل سوختگان هرچه سریعتر نصرت عظیم خودت را شامل حال امت اسلام بگردان و امت فداکار و ایثارگر و شهید پرور ما را هر چه مقاوم تر و سلحشورتر برای پاسداری از ارزش ها و حدود الهی بگردان و بنده ی حقیر سراپا تقصیر را از گناهان و معاصی پاک بگردان معبودا! اگر عمری سراسر گناه و معصیت همراه با سستی در عبادت و بندگی داشتم ببخش مرا. هرچه معاصی من بزرگ باشد، کرم تو بزرگتر است خدایا یک عمر گناه کردم و توبه کردم، باز توبه شکستم، اکنون دوباره به درگاهت می آورم و از تو مدد می جویم. خدایا تو میدانی در این لحظه و لحظاتی که زیر آتش های سنگین دشمن قرار دارم، جز تو مدد کننده و یاوری برایم نیست
پس گناهانم را نادیده بگیر و قدم هایم را استوار گردان و بر دشمن غالبم ساز و اگر نتوانستم حق بندگیت را به جا آورم، از من بگذر. خدایا اگر حق رهبر تو را ادا نکردم شرمگین هستم.
اماما! می خواهم با تو سخن بگویم: دلم میخواهد نزدیک تو باشم، برایت درد ودل کنم، عقده های دل باز کنم، چهره نورانیت را ببینم و بر قوت و نیرویم زنده گردد؛ اما وقتی با خود فکر می کنم که چطور با تو روبرو شوم در حالی که برایت سرباز خوبی نبودم و ممکن است به واسطه ی من در حضور ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) شرمنده باشی، از خودم خجالت می کشم ولی این را بدان همیشه در دلم دوستت دارم و تا آخرین نفس و آخرین قطره ی خون دنباله رو راهت، که راه ائمه اطهار و پیامبر گرامیست، خواهم بود.
سپس شما ای امت قهرمان و شهید پرور
به تمام ملل جهان بگویید، به تمام دشمنان حق و حقیقت نیز اعلام کنید که تا ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) به جنگ با ستم خواهیم پرداخت. اسلامی را که امروز می بینید عصاره جهادها و خونها و رشادتها و شهادت هایی است که پیش از ما توسط مجاهدان خدا صورت گرفته است. من بعد هم تا فرج ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)همین است و به دشمنان بگویید بروند و فکر دیگر کنند که اگر تمام نیروی
ی خود را از سرتاسر جهان جمع کنند، تمام بمبهای شیمیایی و سلاح های اتمی جهان و کلیه ارتش های جهان را گرد هم جمع کنند و به مقابله ی ما بفرستند بدانند ما فرزندان حسینیم و پویندگان را او ، هرگز تن به ذلت نمی دهیم . بیایید و قطعه قطعه امان کنید . ذره ذره ی وجودمان فریاد می زند«لا اله الا الله» و اگر یک نفر از ما باقی بماند در صدد مبارزه با ظلم و فتنه بر می آید تا اینکه « لاتکون فتنه» فتنه ای نباشد.
و اما شهادت دو سو دارد : یکی آثار اجتماعی خون شهید است که باعث تداوم راه حق و فروریختن کاخ های ظلم و ستم می شود و مصیبت آن باعث
کامل بستگان و خانوادهی او می شود و کلا تزریق خون به پیکر اجتماع است.
از خون شهید جان می گیرد و شهید الگوی بنده و عبد بودن با مردم است و البته شهید به وظیفه ی خویش عمل می نماید چرا که جهاد و جنگ با ظلم و ستم بر تمامی مسلمين واجب است.
اما سوی دیگر جهت فردی شهادت است. وقتی با خود فکر کردم فردای قیامت چطور در مقابل خدایم بایستم با این شرمندگی و تقصیر و گناه و وقتی راههای تکامل را شمردم، دیدم شهادت جلوهای دیگر دارد و کوتاه ترین راه برای پاک شدن و رضایت محبوب است. وقتی بیشتر در رابطه ی خود و خدا اندیشه کردم، دیدم شهادت چیزی بالاتر از این آثار اجتماعی است که به چشم شما می آید، وگرنه قصه ی شهادت قصه ی وصال است و عشق قصه، دیدن روی معشوق و نظر به وجه الله را آنها که در لجن زار محبت دنیا و پستیهای دنیا مشغولند درک نمی کنند. آنها هدف از زندگی را فقط معیشت دنیا می دانند، نمیفهمند؟
و اما روی سخنم با شما بسیجیان است برادر بسیجی من! تو وارثی. وارث خون آن دسته از شهیدان که به طور خودجوش و بدون تأثیر از خون شهدای دیگری خود الگو شدند تا تو با نظر به آنها و اثر گرفتن از آنها پوینده ی راه هدایت شوی. پس تو باید به مراتب به درجات بالاتر راه پیدا کنی و ما باید همیشه درنظر داشته باشیم به هر مقدار هم بتوانیم خوب وظیفه خود را انجام دهیم، باز نسبت به آنها که پیش از این بودند و الگویشان همان شنیده های از قرآن و ائمه بود و خود برای ما الگو شدند پایین تریم. اما قصه ی رسالت شما بسیجیان به تکثیر شدن شماست. بدانید هر یک نفر که به جمع شما اضافه شود
یک یاور بر خمینی افزوده شده است . باید جای شهدا پر شود . به مردمی که دسته دسته می آیند و در مجالس شهید شرکت می کنند، دقت کنید. ضمیر درونی ایشان از آنها می پرسد چه تأثیری خون این شهید بر تو نمود؟ او که شهید شد دین خود را به خدا و رسولش و رهبرش ادا کرد اما تو چه کردی؟ تو که در مجلس او نشستی و عالمی هم تو را موعظه کرد و از مقام شهید و ارزش انقلاب برایت گفت، خب همین !چه عبرتی گرفتی؟ آیا قدمی برای انقلاب و برای پیروزی برداشته ای؟ آیا شهادت او برای تو درسی شد که بهتر زندگی کنی؟ آری دوستان من! این مطالب را برای مردم بگویید و هرکدام پذیرشی باشید برای بسیج! قومی جاذبه ی خویش را بیشتر علم کنید تا آنهایی که توانایی بیشتر برای یاوری دین محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) دارند را بهتر جذب سازید. امروز روز شجاعت و مردانگی است. روز مقاومت و ایستادگی در مقابل ستم و مردانه به خون غلتیدن است. هر که آن جسارت و شهامت و حس سلحشوری را دارد، بسم الله؛ پس اگر در شهرها هستید کارتان جذب نیرو باشد چرا که جبهه را نیز همان هایی که در سر چهار راه ها و خیابان ها پست می دهند، پر کرده اند و اگر در جبهه هستید بنای جان فشانی داشته باشید. بی باک، بی هراس همراه با رضایتی کامل و آرامش قلب بر صف دشمن بتازید.
و اما شما خانواده ی گرامی
نمیدانم چطور با شما سخن بگویم که از رویتان شرمنده ام و نمیدانم چطور از شما تشکر کنم! از تربیت خوب شما چطور تشکر کنم؟
لبخند رضایت مندانه ی مرا ببینید که خوشحالم چون در آن دنیا پدر و مادر و مادربزرگ خوبی را شفاعت خواهم کرد. من لذت می برم از نحوه ی تربیت کردن شما خصوصا موقعی که دنیا پرستی ها و تربیت های دنیا پرستانه ی دیگران را می بینم و گاهی خانواده هایی که فرزندان خود را چون حیوانات و برای چریدن و هرچه بیشتر لذت بردن از دنیا تربیت می کنند، می بینم به شما افتخار می کنم شما خدا را به من شناساندید، شما پیامبر و علی (علیه السلام) را به من معرفی گردید زمانی به اشک چشم شما در مجالس روضه نگاه می کردم و در فکر فرو می رفتم رفته رفته مطالبی را درک کردم تا بدانجا رسید که خود مولا نگاه و نظاره اش را به قطره های خون من دوخت و دست مرا گرفت.
مادر بزرگوار و غمدیده ام! گوش به سرزنش آنها که از واقعیت و حقیقت دور هستند نده و فقط خدا را در نظر داشته باش و سعی کن که لبخند رضایت او را ببینی و ضمنا از شما به خاطر تمامی زحمات و مشقات که برایم کشیدی تشکر می کنم و پوزش میخواهم که نتوانستم وظیفه ی خود را نسبت به شما ادا کنم و همیشه باعث رنجش شما بودم.
مادربزرگ مهربانم! شما که برای رشد و پرورش من و برادرم از مادرم کمتر زحمت نکشیدی و خار در پای ما را در چشم خود می پنداشتی، صبور باش و استوار و عذر مرا به خاطر تمام بدی هایم بپذیر و از تمام زحماتی که برای ما کشیدی از شما تشکر می کنم.
پدرم! شما که بعد از مفقود شدن برادرم نگذاشتی راه او بی رهرو بماند و خود نیز به جبهه آمدی، من بعد هم بیا. روح من و رضا و سایر شهیدان جایی بهتر از جبهه و جماران نمی شناسند؛ پس هرجا که رفتی مردم را دعوت به اطاعت بی چون و چرا از پیر جماران بنما. از شما نیز به خاطر زحماتت تشکر می کنم و از کوتاهی خود عذر می خواهم ضمنا مادر غمدیده ی مرا تسکین خاطر باش، در آخر از تمامی دوستان و آشنایان، فامیل و همسایگان و اهالی مسجد موسی بن جعفر(علیه السلام)که انشاء الله همیشه پر از جمعیت باشد، طلب حلالیت می کنم.

بسم الله الرحمن الرحيم
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ
وَما بَدَّلوا تَبديلً تبديلا » (احزاب/23)
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
مپندار ای پدر وای مادر که من مرده ام بلکه قرآن می گوید: « آنها زنده اند نزد خداوند روزی میخورند». از دنیای خراب به جهان آباد می شتابند و چند صباحی که در دار دنیا باشد خواهد گذشت و سپس جهان ابد فرا می رسد و آن وقت که در قبر رهایش می کنید، تنهای تنها، نه پدر نه مادر، نه فرزند و نه برادر ونه خواهر، نه دوست و نه آشنا به کمکش نمی آیند. خودش است و اعمالش، کردارش، نیتش و نفسش! پس چشم پوشیم از دو روز دنیا و به عالم ملکوت نظر کنیم. پس پرده را بنگریم و ببینیم چه خبرهاست؟! چه چیزهایی می گذرد و ما بی خبریم و عقب مانده ایم! مادرم! این جهان نه برای زندگی مرفه و آسوده بلکه برای جمع آوری توشه ی آخرت باشد. مثل آن مورچه که تابستان در کوشش و سعی فراوان برای جمع آوری آذوقه برای زمستان است، پس به فکر زمستان باشید (با آن شبهای بلند!).
مادرم! راهی را که من انتخاب کرده ام به رضای خویش و با میل و رغبت بوده
و در جهت رضای خداوند است.
من به جبهه ی می روم ُ، امید پیروزی دارم ولی اگر هم پیروز نشدم هیچ مانعی ندارد اصلا مرا چه به این حرف ها ؟ من برای رضای خداوند می روم پس اگر شکست ، شکست که نداریم و در هر حال پیروزیم ، اگر مغلوب شدیم ، هدف فقط رضای خدا است. ما به اختیار خداوند هستیم و هیچ عملی از خود نشان نمی دهیم ، دربست خود را به اختیار خداوند قرار می دهیم . هر کار که دلش می خواهد با ما بکند . می خواهد معلوم بکند ، بکند.
خواهد شهیدم کند، بکند. می خواهد اسیرم کند ، بکند. می خواهد فاتحم کند ،
بکند. اصلا من کی هستم که اعتراض کنم و بگویم: خدا چرابرای من این چنین خواستی؟! تکلیف او در دست من است یا تکلیف من در دست او ؟ولی از دعا غافل نشوید و همواره برای فرج آقا و عمر امام و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید و بدانید این نهضت با به وجود آمدن اتحاد جماهیر اسلامی و برافراشته شدن پرچم لا الا الله در جهان ادامه دارد و هیچ قدرتی و هیچ نیرویی بر نیروی خداوند نمی تواند غالب شود.

ای عزیزان! پیروی از امام را تا ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) ادامه دهید. همیشه چشم به حقیقت بدوزید و از راه حق دور نشوید. مگذارید دیگر همچون بنی صدرها سر کار بیایند و مگذارید دیگر چپاول گران شرق و غرب با اجناس لوکس، منابع حیاتی شما را به تاراج برند و بعد همیشه بر سر ما بزنند و سواری بگیرند و از منافقین داخلی غافل نشوید، آنها که اسلام را فقط مبارزه بعد از پیروزی دوباره می دانند و به ملت های ساده این چنین می آموزند تا به نفع خویش بهره و سود ببرند.
در آخر از پدر و مادر و مادر بزرگم که مرا بزرگ کرده و برایم زحماتی بسیار
کشیده و خون دلها خورده اند تشکر می کنم و اجر شما را خداوند ان شاءالله در بهشت دهد. ضمنا اگر وقت نشد و زنده برگشتیم برایم از روی احتیاط 3 ماه نماز بخوانید و یک ماه روزه بگیرید .
به امید فتح نهایی رزمندگان اسلام و به وجود آمدن اتحاد جماهیر اسلامی در خاورمیانه بلکه در جهان و برافراشته شدن پرچم لا اله الا الله در جهان .
آخرین وصیت نامه علی غیاثوند قیصری به تاریخ 4/4/1362، شنبه ساعت پایان
۱۲:۱۰
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) خمینی را نگهدار.

نویسنده و پژوهشگر: گروه تحقیق موسسه فرهنگی قرآن عترت و پژوهش اسوه تهران