بسم الله الرحمن الرحیم
اخلاق در ورزش ( قسمت پایانی )
در ادامه مقاله گذشته به بررسی سایر ویژگی های یک ورزشکار مسلمان می پردازیم:
4- سبقت در كار خير:
به طور معمول، پيشي گرفتن و برنده شدن در مسابقات و رقابتهاي ورزشي، براي ورزشكاران از اهميت خاصي برخوردار است، كه البته اشكالي هم ندارد، ولي ورزشكار مسلمان بايد به مسابقه در امور خيريّه و برنده شدن در آن، بيش از برنده شدن در مسابقات ورزشي اهميّت بدهد. خداوند متعال در قرآن، دربارهي ايمان آورندگان ميفرمايد:
اُولئكَ يُسارِعونَ فِي الخَيراتِ وَ هُم لَها سابقُونَ؛ (1)
آن ها در سعادت و خيرات تعجيل ميكنند، و اينان هستند كه به كارهاي نيكو سبقت ميجويند.
همچنين در توصيف پيامبراني، همچون ابراهيم، لوط، اسحاق، يعقوب، نوح، داود، سليمان، ايّوب، ادريس، ذوالكفل، يونس و زكريّا عليهم السلام ميفرمايد:
اِنَّهُم كانُوا يُسارِعُونَ فِي الخَيراتِ؛ (2)
آنها در كارهاي خير، تعجيل ميكردند.
5- حمايت از مظلوم:
ورزشكار نبايد به منظور زورگويي به ديگران و دست يافتن به آن چه حقّ او نيست ورزش كند، بلكه بايد از زورگويي پرهيز نموده و داراي روحيهي دفاع از مظلوم در برابر ظالم باشد. حضرت علي عليه السلام در وصيّت خويش به دو فرزند بزرگوارش، امام حسن و امام حسين عليهما السلام ميفرمايد:
كُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً؛ (3)
هماره دشمن ظالم، و ياور مظلوم باشيد.
شاعر نيز ميگويد:
شكرانهي بازوي توانا بگرفتن دست ناتوان است
ورزشكار بايد شكرانهي بازوي خويش را، دفاع از مظلوم قرار داده و خود را از صف ظالمان و ستم پيشگان كنار بكشد.
حضرت موسي عليه السلام كه جواني نيرومند بود، در اين زمينه الگوي مناسبي براي ورزشكاران آزاده و مسلمان است. در ماجرايي يكي از غبطيان، كه از مأموران دربار فرعون بود، شخص با ايماني از بني اسرائيل را به باد كتك گرفت و او نيز به دفاع از خويش نبود، وي از حضرت موسي ياري طلبيد، و آن حضرت به ياري مظلوم شتافت و با مشتي كه بر سينهي ظالم كوبيد، وي را از پاي در آورد. البته چون قصد كشتن او را نداشت، به درگاه خدا استغفار نمود:
قالَ رَبَّ اِنّي ظَلَمتُ نَفسي فَاغفِرلي، فَغَفَرَ لَهُ اِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الَّرحيمُ؛ (4)
{موسي} گفت: خدايا من بر خويش ستم روا داشتم، از من درگذر؛ خدا هم از او درگذشت، كه او بسيار آمرزنده و مهربان است.
وقتي خدا از او درگذشت و نجاتش داد، موسي عليه السلام اين چنين عرض كرد:
قالَ رَبِّ بِما اَنعَمتَ عَلَيَّ فَلَن اَكُونَ ظَهيراً لِلمُجرِمينَ؛ (5)
{موسي باز} گفت: پروردگارا! به شكرانهي اين نعمت (نيرو) كه به من عطا فرمودي، من هرگز ياور بدكاران نخواهم بود.
وي هنگامي كه از چنگ فرعونيان گريخت و در نزديكي شهر مَديَن بر سر چاهي رسيد.و ديد كه چوپانان گردن كلفت بر سر چاه ريخته و به دو دختر جوان محجوب نوبت نميدهند تا گوسفندان خود را سيراب سازند، باز هم ستم را تحمّل ننموده و به ياري دختران ستمديده شتافت؛ چوپانان را كنار زده و با وجود خستگي فراوان ناشي از هشت شبانه روز راه پيمايي و گرسنگي مفرط، به تنهايي و بدون هيچ چشم داشتي، براي همهي گوسفندان آن ها از چاه، آب كشيد.
6- گذشت و بخشش:
ورزشكار مسلمان بايد روحيهي گذشت و بخشش داشته باشد. بر اين اساس، وقتي در اوج قدرت و توانايي است و بر خصم برتري و پيروزي يافته، بر او سخت نگيرد و درصد انتقامجويي و صدمه زدن به حريف برنيايد. او بايد عفو و گذشت را شكرانهي پيروزي خويش قرار دهد. حضرت علي عليه السلام در اين مورد ميفرمايد:
اِذا قَدَرتَ عَدُوَّكَ فَاجعَلِ العَفوَ عَنهُ شُكراً لِلقُدرَةِ عَلَيهِ؛ (6)
هرگاه بر دشمنت دست يافتي، پس بخشش و گذشت از او را شكر و سپاس (نعمت) توانايي بر او قرار ده.
آن حضرت، همچنين در جاي ديگر ميفرمايد:
وَاكظِم الغَيظَ وَ تَجاوَز عِندَ المَقدُورَةِ، وَاحلُم عِندَ الغَضَبِ، وَاصفَح مَعَ الدُّولَةِ تَكُن لَكَ العاقُبَةُ؛
و خشم را فرو بنشان، و هنگام توانايي {از كيفر} بگذر، و هنگام تندخويي، بردبار باش، و با وجود تسلّط داشتن {از انتقام} دوري كن، تا برايت پاداش نيكو باشد.
7- پرهيز از غرور:
ورزشكار هر چند نيرومند باشد، نبايد به قدرت، توان و مقاماتي كه دارد مغرور شود. او بايد بداند همهي نيروها و توانها، از آنِ خداوند قادر متعال است. از اين رو، در نماز، به هنگام به پا خاستن ميگوييم:
بِحَولِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقعُدُ؛ (7)
با توان و نيروي الله به پا ميخيزم و مينشينم.
سرور شهيدان شاهد، حضرت امام حسين عليه السلام نيز وقتي به لشكر انبوهي از دشمن حمله برد و در ميان باراني از تير، يك تنه آنان را وادار به گريز نمود و تعداد قابل توجهي از آنان را از دم تيغ گذراند، با صداي بلند و رسا فرمود:
لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلا بِاللهِ العَلِيِّ العَظيمِ؛ (8)
هيچ توان و نيرويي، جز از ناحيهي الله كه بلند مرتبه و والا مقام است، وجود ندارد.
خداوند متعال نيز همين مطلب را در قرآن مجيد تذّكر داده و ميفرمايد:
اَنَّ القُوَةَ لِلّهِ جَميعاً؛ (9)
همهي نيروها {بدون استثنا} از آنِ خدا است.
پس دليلي وجود ندارد كه افراد نيرومند و ورزشكار، به قوّت و توان خود مغرور شده، خدا را از ياد برده، و از آن در راههاي غير صحيح و غيرانساني استفاده نمايند. حضرت سليمان عليه السلام كه قدرت و حكومتي فوق العاده داشت، وقتي اراده نمود كه تخت بلقيس را از كاخش در سرزمين سبا به كاخ خود آورد (یکی از درباریانش در کم تر از یک چشم بر هم زدن، این کار را برایش انجام داد) به این قدرت و عظمت فوق العاده ای که در اختیار داشت، مغرور نشد و گفت:
هذا مِن فَضلِ رَبّی لِیَبلُوَنیءَ اَشکُرُ اَم اَکفُرُ؛ (10)
این از فضل پرودگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا می آورم یا کفران {نعمت} می کنم.
بنابراین باید قدرت را از جانب خدا، و وسیله ای برای آزمایش دانسته و به آن مغرور نشد. عاقبت غرور، شکست و سقوط است. شخص مغرور حریف را دست کم گرفته، احتیاط را از دست داده و در نتیجه شکست می خورد، حضرت علی علیه السلام همین امر را آفت شجاعت دانسته و می فرماید:
آفَةُ الشَّجاعةِ اِضاعَةُ الحَزمِ؛ (11)
آفت شجاعت، از بین بردن تدبیر و هوشیاری است.
آن حضرت در بیانی دیگر می فرماید:
آفَةُ الشَّعَةِ استِضعافُ الخَصمِ؛ (12)
آفت شجاعت، دشمن را ضعیف شمردن است.
پی نوشت ها:
1- مؤمنون (23) آیه ی 61.
2- انبياء (21) آيهي 90.
3- نهجالبلاغه، نامهي 47.
4- قصص (28) آيهي 16.
5- همان، آيهي 17.
6 - نهجالبلاغه، حكمت 10.
7- رسالههاي توضيحالمسائل فقها، مسائل مربوط به نماز.
8 - شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، ص 470 و سيد محمد شيرازي، در شهر شهادت، ص 121.
9 - بقره (2)، آيهي 165.
10-نمل (27) آیه ی 40.
11- میزان الحکمة، ج 5، ص 28 به نقل از غررالحکم.
12 – همان
گرد آورنده: واحد تحقیق و پژوهش موسسه فرهنگی قرآن و عترت اسوه تهران