شنبه, ارديبهشت 8, 1403

ماه محرم در قرآن

ماه محرم در قرآن

در اين جا آيه هايى را كه درباره ماه هاى حرام وارد شده اند، اشاره كرده و به ترجمه و شرح اجمالى آن ها مى پردازيم :

1 - جعل الله الكعبة البيت الحرام قياما للناس و الشهرالحرام و الهدى و... (12)
خداوند متعال ، كعبه را كه خانه حرام است و هم چنين ماه حرام و قربانى را براى برپايى مردم (و معيشت آنان ) قرار داده است .
در اين آيه ، خداوند متعال فلسفه حرمت حج و ماه حرام را بيان نموده است و آن ، عبارت است از معيشت و امنيت مردم در پناه آن ها و تاثير آن ها 
بر اصلاح جامعه .

اگر مردم ، حرمت خانه خدا و ماه هاى حرام را نگه نداند و دائم در جنگ ، تجاوز و حرمت شكنى باشند، همانند اقوام و ملل پيشين به نابودى و هلاكت خواهند رسيد و با دست خود، يك ديگر را به فنا و فراموشى مى سپارند.
امنيت و آسايش مردم در ماه هاى حرام و ايام حج ، موجب تقويت روابط اجتماعى و انسانى شده و مردم را به هم دلى و هم سويى سوق مى دهد و آنان را از پراكندگى و خوارى ، به عزت و سربلندى مى رساند.
2 - يا ايها الذين آمنوا لا تحلوا شعائر الله و لا الشهرالحرام ... (13)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، شعائر الهى و ماه حرام را بر خود حلال و مباح نسازيد.
اين آيه ، بنا به نقل برخى از مفسران (14) در روز فتح مكه ، خطاب به مسلمانان فاتح نازل شد و به آنان فرمان داد كه پس از پيروزى بر مشركان ، شعائر الهى و ماه هاى حرام را ناديده نگيرند و بسان گذشته ، نسبت به آن ها پاى بند و متعهد باشند.
بنابراين ، اگر آنان به مشركانى برسند كه آداب جاهليت را در زيارت خانه خدا انجام مى دهند، نسبت به آنان عصبانى نشده و آنان را به قتل نرسانند. زيرا در خانه امن الهى و در ماه حرام قرار دارند.
3 - فسيحوا فى الارض اربعة اشهر و اعلموا انكم غير معجزى الله و ان الله مخزى الكافرين . (15)
چهار ماه (به دور از جنگ و خون ريزى ) در زمين سير و سياحت كنيد (و مراسم حج خود را به راحتى به جاى آوريد) و بدانيد كه شماها نمى توانيد بازدارنده از خواست خدا باشيد و به درستى كه خداوند متعال ، كافران را خوار مى كند.
در اين آيه ، خداوند سبحان مردم را در استفاده بهينه از ماه هاى حرام ، از جمله سير و سياحت ، زيارت و انجام مراسم حج فرا خواند و آنان را به اين امر تشويق كرده است و يادآورى نمود كه اگر بدخواهان و كافران بخواهند اين آزادى را از مردم بگيرند، از سوى خداوند متعال به خوارى و نابودى مبتلا مى گردند.
4 - يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه ، قل قتال فيه كبير و صد عن سبيل الله و كفر و به و المسجد الحرام و اخراج اهله منه اكبر عند الله ، و الفتنه اكبر من القتل ... (16)
(اى محمد) از تو درباره جنگ در ماه حرام پرسش مى كنند، در پاسخ آنان بگو: جنگ و درگيرى در اين ماه ، (گناهى ) بزرگ و بازدارنده از راه خدا و موجب كفر به (نعمت هاى ) خدا و مسجدالحرام است . (ولى ) اخراج اهالى (مسلمان ) اين شهر، در نزد خدا گناهش بزرگتر است و دسيسه كردن (مشركان از جهت گناه بزرگتر از قتل است .
اين آيه ، به صراحت تمام حرمت ماه حرام را بيان كرده است و واجب الاحترام بودن آن را به همه انسان ها گوش فرموده است .
از سياق آيه دانسته مى شود كه كافران و مشركان قريش نيز براى ماه هاى حرام ، احترام ويژه اى قائل بوده و جنگ و درگيرى را در آن ها ناروا مى شمردند.
شاءن نزول اين آيه درباره دسته اى از مسلمانان به فرماندهى عبدالله بن جحش اسدى است كه براى رديابى و تعقيب كاروانى از قريش ، مرتكب كشتن يكى از مشركان در ماه حرام شدند.
ماجرا از اين قرار بود كه دو ماه پيش از جنگ بدر، يك دسته هفت نفرى از مسلمانان براى تعقيب كاروانى از مشركان كه از شام عازم مكه بود، از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ماءموريت يافتند.
آنان ، كاروان را يافته و پنداشته بودند كه در روزهاى آخر جمادى الآخر بسر مى برند و هنوز ماه رجب كه يكى از ماه هاى حرام است ، فرا نرسيده است .
به همين جهت با مشركان درگير شده و در اين ميان ، يك تن از مشركان به نام عمرو بن حضرمى كشته و دو نفر ديگر به نام هاى حكم بن كيسان و عبد الله بن مغيره ، اسير شدند و يكى از آنان به نام مغيرة بن عثمان ، از چنگ مسلمانان گريخت و اين خبر ناگوار را به مشركان مكه رسانيد.
جنگجويان مسلمان ، اسيران و غنايم را به مدينه منتقل كرده و ماجرا را به عرض پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسانيدند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از كردار آنان ناراحت شد و آنان را نكوهش كرد و فرمود: به خدا سوگند من شما را امر به جنگ با آنان نكرده بودم .
جنگجويان چون ناخرسندى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را ديدند، از كرده خود پشيمان شدند.
مشركان ، اين حادثه را دست آويزى قرار داده و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان را متهم به حرمت شكنى ماه حرام نمودند.
آنان ، پيكى به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مدينه اعزام كرده و به صورت اعتراض و انتقاد به آن حضرت گفتند: آيا در ماه حرام ، جنگ و نبرد جايز است ؟
در پاسخ آنان ، نازل شد و جواب آنان را به روشنى بيان كرد.
خداوند متعال به آنان پاسخ داد كه جنگ در اين ماه حرام است ولى شما نيز حرمت شكنى كرده و اهالى مكه را به جرم مسلمانى از خانه و شهرشان كه براى همه بايد محل امن و آسايش باشد، اخراج نموديد. گناه دسيسه هاى شما بزرگتر و بيشتر است از كشته شدن يك نفر مشرك به طور اشتباهى در نبرد با مسلمانان . (17)
5 - الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرامات قصاص فمن اعتدى عليكم فاعتدوا بمثل ما اعتدى عليكم ... (18)
ماه حرام در برابر ماه حرام است و حرمت (شكنى )ها را قصاص مى باشد. پس كسى كه بر شما تجاوز و دست درازى كرد، شما نيز به اندازه تجاوزش ، بر او دست درازى كنيد.
مراد از شهر حرام در اين آيه ، ماه ذى قعده است كه در اين ماه ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان مدينه در سال هجرى جهت انجام عمره ، عازم مكه گرديدند ولى مشركان مكه ، مانع ورود آنان شده و خود را براى نبرد با آنان آماده كرده بودند. سرانجام ، كارشان به صلح انجاميد كه معروف به ((صلح حديبيه )) شده است . (19)
مشركان مى دانستند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان پيرو آن حضرت ، حرمت ماه هاى حرام را نگه مى دارند و در اين ماه ها به كارزار و جنگ با دشمنان خود نمى پردازند.
به همين جهت در صدد برآمده تا از تعهد دينى و شرعى مسلمانان سوء استفاده كرده و آنان را غافل گير و در اين ايام بر آن ها هجوم آورده و كارشان را يكسره سازند.
خداوند متعال ، توطئه هاى شيطانى مشركان را نقش بر آب كرد و به پيامبرشان وحى نمود كه ماه حرام را در برابر ماه حرام است . اگر مشركان حرمت آن را شكستند و اقدام به تجاوز و جنگ كردند، بر مسلمانان واجب است با آنان مقابله به مثل نمايند. با نزول اين آيه ، حربه مشركان از دست شان گرفته شد و بار ديگر در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به ضعف و انفال رسيده و به ناچار با آن مصالحه كردند.
6 - فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم ... (20)
آن گاه كه ماه هاى حرام به پايان رسد، هر كجا مشركان را يافتيد با آنان مبارزه كنيد.
مشركان و كافران شبه عربستان ، صحنه را بر مسلمانان تنگ كرده و از هر سو با آنان دشمنى مى نمودند و گاهى اقدام به هجوم و آزار مسلمانان مى كردند. مسلمانان به ستوه آمده و از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درخواست كردند كه به آنان اجازه نبرد با مشركان را بدهد. خداوند متعال آنان را امر به صبر نمود و فرمود كه حرمت ماه هاى حرام را نگهداريد و پس از پايان اين ماه ها، پاسخ آنان را بدهيد و هر كجا آنان را يافتيد، با آنان مبارزه و نبرد كنيد.
7 - ان عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فى كتاب الله يوم خلق السماوات و الارض منها اربعة حرم ، ذلك الدين القيم فلا تظلموا فيهن انفسكم . (21)
به راستى تعداد ماه ها در نزد خدا، دوازده ماه است . (و اين ) در كتاب خدا است از روزى كه آسمان ها و زمين را آفريد. چهار ماه از آن ها (ذى قعده ، ذى حجه ، محرم و رجب ) حرام مى باشند. اين است آيين استوار. پس در آن ماه ها بر خود ستم روا مداريد.
از اين آيه ، استفاده مى گردد از هنگامى كه خداى سبحان ، زمين و آسمان ها را آفريد و كرات آسمانى ؛ از جمله ماه را در گردش به دور زمين به حركت در آورد، زمان را به سال و سال را به دوازده ماه ، به تعداد منازل ماه ، محدود و مشخص كرد و پيامبران الهى نيز بر اساس آن عمل كرده و اعمال و عبادات خويش (مانند روزه و حج ) را تعيين مى نمودند.
هم چنين در اين آيه ، به حرمت چهار ماه از سال و لزوم نگهدارى احترام آن ها به صراحت بيان شده است و اين كه شكستن حرمت آن ها و اقدام نمودند به جنگ و خون ريزى در اين مدت ، ستم بر بشريت است .
مراد از ((كتاب الله )) در اين آيه ، لوح محفوظ است و هم چنين در كتاب هايى كه بر پيامبران پيشين نازل شده اند، مطالب مزبور بيان شده اند.(22)
8 - انما النسيى زيادة فى الكفر به الذين كفروا يحلونه عاما و يحرمونه عاما ليوا طئول عدة ما حرم الله فيحوا ما حرم الله زين لهم سوء اعمالهم . (23)
همانا فراموشى در كفر (عصر جاهليت )، بسيار بود كه به واسطه آن گمراهى مى شدند آنانى كه كفر ورزيده بودند، به طورى كه سالى را حلال و سالى را حرام مى شمردند تا پاى مال كنند شمار آن چه را كه خدا حرام كرده است . پس آنان ، حلال مى شمردند آن چه (ماه هايى ) را كه خدا حرام كرده بود. (بدين ترتيب ) كردار زشت شان بر آنان آراسته مى گرديد.
با توجه به اينكه حرمت ماه هاى حرام از يادگارهاى پيامبران بزرگ الهى از جمله حضرت ابراهيم عليه السلام و فرزندش اسماعيل عليه السلام بود و عرب ها خود از پاى بند سنت آبا و اجدادى خويش مى دانستند، بدين جهت نمى توانستند به راحتى از اين سنت الهى ، يعنى پاس داشت ماه هاى حرام سرپيچى كنند. زيرا در آن صورت ، حج ناامن مى شد و رغبت ساير عرب ها به شركت در مراسم حج از بين مى رفت .
در نتيجه عرب هاى مكه علاوه بر اين كه اعتبار و سيادت خود را از دست مى دادند، از درآمدهايى كه از بابت حاجيان و زائران نصيب آنان مى گرديد، محروم مى شدند.
به اين جهت ، تلاش همگى آنان بر نگهدارى حرمت ماه هاى حرام و ايام حج بود.
ولى در برخى از سال ها كه ميان قبايل و و طوايف حجاز، نبرد و درگيرى هايى روى مى داد، شكيبايى آنان و پذيرفتن آتش بس و متاركه جنگ در سه ماه پشت سر هم (ذى قعده ، ذى حجه و محرم )، بر ايشان دشوار بود و در صدد گريز از آن بر مى آمدند.(24)
آنان براى گريز از اين مشكل ، دست به حيله هايى زدند كه مورد مذمت و سرزنش قرآن و مسلمانان قرار گرفتند.
يكى از حيله هاى آنان ، اين بود كه گفتند: ماه هاى ذى قعده و ذى حجه ، حرام و ماه محرم حلال گردد و پس از آن ، ماه صفر حرام شود، تا ميان ذى حجه و صفر، يك ماه فرصت تجاوز و خون ريزى يكديگر را داشته باشند.
ترفند ديگر آنان ، اين بود كه در هر سال ، در يك ماه مراسم حج را به جا مى آورند. مثلا دو سال پشت سر هم ، در ماه ذى قعده ، دو سال پشت سر هم در ماه ذى حجه و دو سال پشت سر هم در ماه محرم ، مراسم حج را انجام مى دادند و بقيه ماه هاى را براى خود حلال مى شمردند.
بدين طريق ، ماه هاى حرام و ايام حج را دستخوش هوا و هوس خويش قرار داده بودند. عرب هاى مكه ، يك سال پيش از حجة الوداع ، مراسم حج را در ذى قعده انجام دادند و در سالى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم براى آخرين بار به زيارت خانه خدا مشرف شد و سفرش به حجة الوداع معروف گرديد، مراسم حج در ذى حجه قرار گرفت .
در همين سال ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ضمن خطبه اى فرمود: همانا زمان ، به مانند هياتى كه خدا در آفرينش آسمانها و زمين ، به وجود آورد بر مى گردد. به اين صورت كه هر سال ، دوازده ماه دارد و چهار ماه از آنها حرام است كه سه ماه پشت سر هم (ذى قعده ، ذى حجه و محرم ) و چهارمين ماه (رجب ) ميان جمادى و شعبان قرار گرفته است . (25)
از آن هنگام ، مراسم حج همه ساله در ذى حجه برگزار مى گردد. ولى سه ماه ديگر نيز از ماه هاى عبادت ، زيارت و حج خانه خدا (به صورت عمره و مفرده ) بوده و نگهدارى حرمت آنان ، بر همگان لازم و واجب است .

پينوشتها:

سوره مائده (5)، آيه 97.
13-همان آيه 2.
14-سوره توبه (9)، آيه 2.
15-مجمع البيان ، ج 3-4، ص 237.
16- سوره بقره (2) آيه 217.
17-نك : مجمع البيان ، 1-2، ص 549 و ترجمه تفسير الميزان ، ج 3، ص 239 و 274.
18- سوره بقره (2)، آيه 194.
19- نك : فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم ، ص 359.
20-سوره توبه (9)، آيه 5.
21-سوره توبه (9)، آيه 36.
22-مجمع البيان ، ج 6-5، ص 42.
23-سوره توبه (9)، آيه 37.
24-نك : بحارالانوار، ج 9، ص 79 (بيان ).
25-مجمع البيان ، ج 6-5، ص 45.

منبع:سایت راسخون

از این نویسنده

  • نگاهی گذرا به فلسفه حجاب

    شکرگزاری و حال خوب (قسمت سوم)

    شکرگزاری و حال خوب (قسمت چهارم)

    شکرگزاری و حال خوب (قسمت دوم)

    شکرگزاری و حال خوب قسمت اول

Iran 80.4% Iran
United States 4.7% United States
Germany 3.3% Germany

جمع:

92

کشورها
امروز: 87
روز گذشته: 58
این هفته: 583
هفته ی گذشته: 639
این ماه: 2,443
ماه گذشته: 2,339

تماس با واحدهای اسوه

02155390120
02155482025
واحد وام، داخلی 1
واحد فرهنگی و ازدواج، داخلی 2
واحد رفاهی و خدماتی، داخلی 4
مدیریت:
02155377676
09911135529

ارتباط با ما

آدرس : تهران، میدان انقلاب، خیابان کارگر جنوبی، پایین‌تر از چهارراه لشکر، روبروی دانشگاه علامه طباطبایی (یا پمپ بنزین) کوچه شهید علی غیاثوند قیصری- بن بست آریا- پلاک 6 - زنگ سوم
ایمیل: info@osveh.org ساعت کاری موسسه: شنبه تا چهارشنبه 8 الی 16

کدام بخش از مطالب سایت برای شما جذابتر است؟
© 2024 osveh.org. All Rights Reserved

 Design & Developed by Fatima Co.