بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام بی نقص من (قسمت اول)
وقتی وارد مسجد می شوم وآن نظم و ترتیب را در انجام مناسک می بینم ، وقتی فیلم های دورکعبه یعنی خانه خدارا می بینم و از آن طوافهای باشکوه و دایره وار حظ می برم ؛ وقتی به قبرستان مسلمانان می روم و عکس جوانان زیبایی را می بینم که در راه خدایشان شهید شده اند و روی سنگ قبرشان نوشته "با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند" ؛ از خودم می پرسم این اسلام چیست که این مناسک منظم را دارد ، چیست که یک جوان در بهترین روزهای زندگی اش راضی می شود پا روی تمام تمایلاتش بگذارد وخودش را فدای یک چیز دیگر کند؟!!
قصه آن جوانان راکه مطالعه می کنم ازین همه اخلاق های حسنه به وجد می آیم ؛ قصه پیامبرش را که می خوانم نمی دانم از این همه مهربانی چگونه حرف بزنم؛ وقتی به او سنگ می زنند و خون از صورتش جاری می شود ، وقتی فضولات گوسفند و شتر روی او می ریزند و او در هنگام بیماریشان به ملاقاتشان می رود؛ دهانم از تعجب باز می ماند...
شنیده ام که اکثر افرادی که به پیامبر این مکتب روی آوردند، به خاطر اخلاق خوب اوبوده نه بخاطر استدلالهای عقلانی ای که این پیامبر بلد بوده برایشان بیاورد و نیاورده ؛چرا که اخلاق نیک او، الگوی مجسم عقلانیت وانسانیت است؛ زیرا انسان ،حیوان درنده نیست وزیبنده به گوهر عقل است و فقط یک موجود عاقل می تواند طوری خود را تربیت کند که صفات درندگان را نداشته باشد، درندگان گذشت بلد نیستند، تو را می درند و عین خیالشان هم نیست.
این عبارات را ازیکی از کتب این مکتب پیدا کردم :
«خدایا! ... مرا به این اموری که از تو میخواهم پایدار و استوار دار: ایستادن در برابر کسی که به من خیانت کرده، با سلاح نصیحت و خیرخواهی؛ پاداش دادن به کسی که از من دوری جسته، با نیکی و خوبی؛ جزا دادن به کسی که مرا از عطایش محروم ساخته، با بذل و بخشش؛ تلافی کردن نسبت به کسی که با من قطع رابطه کرده، با صله و پیوند؛ مخالفت ورزیدن با کسی که از من غیبت کرده، با نیکو یاد کردن از او؛ به جا آوردن سپاس، در برابر خوبی و چشمپوشی از بدی.
خدایا! ... مرا به زیور شایستگان بیارای و زینت پرهیزکاران را به من بپوشان که زیور و زینت شایستگان و پرهیزکاران در این امور است: گسترش عدالت، فروخوردن خشم، خاموش کردن آتش فتنه، جمع کردن پراکندهشدگان، اصلاح بین مردم، آشکار کردن کارهای خوب مردم، پوشاندن عیوب انسانها، نرمخویی، فروتنی، خوشرفتاری، آرامش، وقار، خوشاخلاقی، پیشی گرفتن به سوی فضیلت، انتخاب نیکی و احسان، ترک سرزنش، خوبی کردن به غیر مستحق و...»
این عبارات در عین سادگی ، با تمام روحم بازی کردند؛ تمام وجودم پر از علامت سوال شد که: " مگر می شود با افرادی که اینقدر با ما نامهربانی میکنند اینگونه با ملاطفت برخورد کنیم؟"
داشتم فکر می کردم که، اگرهمه افراد دنیا از این عبارات وروش این پیامبر پیروی کنند، هرگز دعوایی پیش نمی آید، پزشکی قانونی بسته می شود، دادگاهها تعطیل می شوند و دنیا گلستان زیبایی می شود ...
واقعا این مکتب چیست که چنین افرادی را پرورش می دهد؟ به راستی این همه خوبی واخلاق فوق انسانی را ، این افراد ازکجا و از چه کسی یادگرفته اند؟؟
می خواهم بدانم در این مکتب چه میگذرد و چگونه می توانم اخلاق خوب را بیاموزم و شاگرد خوب این مکتب باشم ؛ به نظرم ارزشش را دارد؛ میخواهم از رمز و رازآن مطلع شوم ، رمز ورازی که باعث شده پیامبر بزرگی ، در عین مقام والایش ، این قدر خاضعانه مهربان باشد وهمچنین رازی که باعث شده این همه شهید زیباروی زیبا سیرت ، با تحصیلات عالیه، جانشان را فدای این مکتب کنند!! (به نظرم انسان وقتی حاضر می شود خودش را فدا کند که بحث گرانبهاتری وسط باشد...)
باما همراه باشید تا رمز و رازش را کشف کنیم...
ادامه دارد...
نویسنده : فاطمه صالحی
منبع: صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام ، دعای مکارم الاخلاق