نظم وحال خوب (قسمت هشتم)

بسم الله الرحمن الرحیم
نظم وحال خوب (قسمت هشتم)

برخی از اصول برنامه ریزی را در قسمت قبل فراگرفتیم ، در این قسمت به یکی از اصول مهم برنامه ریزی می رسیم ، اصلی که بدون آن نمی توانیم از پس کارهای روزانه ، در جدول برنامه ریزی مان بر بیاییم:
• مدیریت زمان
مدیریت زمان به بیان ساده یعنی یاد بگیریم سرعتمان را در انجام کارهای روزانه بیشترکنیم و خیلی اصولی و بادقت از زمان استفاده کنیم؛ مثلا اگربرای شانه کردن موها یک ربع وقت صرف می کنیم باید بدانیم این زمان زیاد است و بایستی زمان آن را کمتر می کنیم و این زمان باقیمانده را برای امر دیگری استفاده کنیم...
برای تبیین بهترسخنم ، فرض کنید منزل ما به هم ریخته است و ناگهان یک فردی که با او تعارف داریم زنگ می زند و قصد دارد نیم ساعت دیگر به منزل ما بیاید، ماچطور در عرض نیم ساعت تمام کارهایمان را انجام می دهیم؟! باید یاد بگیریم که همیشه این طور مدیریت زمان داشته باشیم واز وقتمان به درستی استفاده کنیم.
یکی از قوانینی که در مدیریت زمان خیلی به درد ما میخورد "قانون یک دقیقه" است؛ این قانون باعث می شود که کوچکترین کارهای روزانه جمع نشوند و تبدیل به دریا نشنوند؛ برای تبیین آن مثالی ذکر می کنم:
فکر کنید جلوی آیینه رفته اید و به خود نگاه می کنید ، متوجه وجود لکه ای بزرگ می شوید ، پاک کردن آن لکه فقط یک دقیقه زمان می برد ولی شما این کار را نمی کنید و انجام آن را به بعد موکول می کنید، در لحظات بعدی شما لباس خود را روی لبه صندلی می بینید که تاکردن آن و قرار دادنش در کمد لباسها کمتر از یک دقیقه طول می کشد ولی باز هم آن را انجام نمی دهید؛ در آشپزخانه پنجاه کار وجود داردکه انجام همه آنها 50 دقیقه طول می کشد ولی باز هم به بعد موکول می کنید؛ دقایقی بعد زنگ در به صدا در می آید و مادر همسرتان به منزل شما می آید و می گوید یک ساعت است تماس گرفته ومنتظر است پاسخگوی او باشید چرا که پدر همسرتان بیمار شده است، او حالش بد است و شما نمی توانید اورا جلوی در نگه دارید و ناگزیرید تا از او با لیوانی شربت پذیرایی کنید، خودتان چه حسی دارید وقتی ایشان منزلتان را با آن همه کار و به هم ریختگی مشاهده کند؟ برعکس اگر از آن نیم ساعت و از قانون یک دقیقه ای استفاده می کردید الان حس خوبی داشتید و لازم نبود تا مدتها خودتان را سرزنش کنید و خودخوری بگیرید...
یادمان نرود وقتی برای روزهای خود و برای رسیدن به هدف والای خود برنامه ریزی می کنیم، وقتی از ثانیه های طلایی زندگی مان به نحو احسن استفاده می کنیم ، از حالت سرگردانی ، احساس پوچی ، عبث و بی فایده بودن خلاص می شویم، وقتی به زندگی خود به واسطه برنامه ریزی نظم می دهیم، حالمان بهتر می شود، چرا که انسان طبق فطرت خود طالب زیبایی و زندگی بهتر است.
چطور باید برنامه ریزی کرد؟
اگر هنوز مقالات گذشته این مجموعه را نخوانده ایید ابتدا به خواندن عمیقانه آن ها رجوعتان می دهم ، چراکه برای ما دروس پیش نیاز است.
اولین اقدام برای شروع برنامه ریزی، فهرست کردن کارهای یک هفته شماست، به این صورت که در طول هفته تمام کارهایی را در طول شبانه روز انجام می دهیم یادداشت می کنیم و مدت زمان انجام هر کدام را هم روبروی آن ذکر می کنیم؛ برای این کار جدولی می کشیم که سه ستون دارد؛ ستون اول عنوان کار، ستون دوم مدت زمان لازم برای انجام آن کار و ستون سوم میزان اهمیت آن ؛ مثلا ساعت و میزان خواب ، زمان استحمام ، نظافت ، دیدار عزیزان، مطالعات، امور بچه داری ، زمان فکرهای مثبت یا منفی و بیهوده و ... را در آن می نویسیم ؛ بعد از انجام این کار متوجه می شویم که چقدر برای کارهای مهم و چقدر برا ی انجام کارهای غیر ضروری زمان صرف می کنیم.
خوب است بدانید این جدول ، محک عادات و سلوک زندگی شماست ، به نظر من حتی می توانید ازین جدول علایق خود را شناسایی کنید، می توانید بفهمیدکه چقدر فعالیتهای مثبت و منفی دارید، چقدر برای خودتان وقت می گذارید و مهم تر از همه این جدول، نسخه شفابخش بی انگیزگی و بد حالی شماست؛ چرا که مثل پرونده اعمالتان می باشد ومی تواند به شما در بهبود زندگیتان کمک شایانی داشته باشد؛ می تواند شمارا بیدارکند و به فکر فرو ببرد که "چرا تا به حال به این فکر نکرده بودم که چقدر وقتم را هدر داده ام و چقدر خوب شد که در این ثانیه طلایی زندگی ام به خود آمدم و واقعا از امروز- نه فردا - می خواهم که زندگی ام را سر وسامانی بدهم ..."
بعد از کشیدن این جدول و اتمام یک هفته، یک جمله پررنگ و درشت پایین آن بنویسید:
"من نمی خواهم در آینده حسرت بخورم ، من فرمانروای زندگی ام هستم و می توانم حال خوبی را برای ادامه زندگی ام بسازم."

ادامه دارد...

نویسنده : فاطمه صالحی