(بسم الله الرحمن الرحیم)
/زندگینامۀ رودکی/
• نام های دیگر:
پدر شعر فارسی – استاد شاعران جهان.
• مشخصات:
- ابوعبدالله جَعفر بن محمد بن حکیم بن عَبدالرّحمن بن آدم، با تَخَلُّص یا نام شاعرانۀ «رودکی»، اولین شاعر زبان فارسی به حساب می¬آید. این به آن معنا نیست که قبل از رودکی هیچ کسی شعری نسروده باشد، بلکه اولین کسی که اشعارِ مَکتوبی از او به دست ما رسیده رودکی است و به همین خاطر «پدر شعر فارسی» و «استاد شاعران جهان» هم لقب¬های دیگر اوست.
- رودکی متولد 4 دی¬ماه 237 شمسی در روستای بَنج رودَکِ تاجیکستان، در نزدیکی شهر سَمرقند بود و در سال 319 شمسی در سن 82 سالگی چشم از جهان فروبست.
- از اشعار رودکی پیداست که او هم شاعر بوده و هم موسیقی¬دان و سازهایی مثل چَنگ را نیز می-نواخته و اشعارش را به آواز، برای امیران و پادشاه می¬خوانده است.
- رودکی در دورۀ سامانیان زندگی می¬کرد و رابطه¬اش با حاکمیت و قدرت نیز خوب بوده و شاعر بزرگ دربار به حساب می¬آمده.
- معروف است که رودکی در میانۀ زندگی، بینایی چشم¬هایش را از دست داده و این موضوعی است که هم خودش در اشعارش از آن¬ صحبت کرده و هم شاعران دیگر نیز در شعرهایشان به آن اشاره کرده¬اند.
- یکی از کارهای بزرگ رودکی ترجمه و سرودن مجموعۀ «کلیله و دمنه» از زبان پهلوی به شعر فارسی است، که متأسفانه امروز، قسمت¬های کمی از آن سالم مانده و به دست ما رسیده است. مثنوی سَندبادنامه نیز از دیگر مثنوی¬هایی است که از رودکی تا روزگار ما دوام آورده. اما ما رودکی را بیشتر با قصیده¬ها و رباعیات و قطعه¬هایش می¬شناسیم و آن¬ها را در خاطرمان داریم.
- سبکِ شعری رودکی، سبک «خراسانی» است که در آن روزگار، سبکِ شعری همۀ شعرا بوده است. سبک خراسانی از لحاظ زبانی سخت و نتراشیده و دُرشت است و از لحاظ محتوایی، بیشتر به خوش گذرانی و گذرا بودن دنیا و زندگی اشاره می¬کند.
- ارزش اشعار رودکی در آن است که هر تصویر یا تشبیهی در شعر او، برای اولین بار است که استفاده می¬شود. مثلاً وقتی رودکی گل لاله را به روی معشوق تشبیه می¬کند، برای ساختن این تشبیه از کسی تقلید نکرده است، اما وقتی شاعران بعد از رودکی چنین تشبیهی در اشعارشان استفاده کنند، قطعاً از او الهام گرفته¬اند. به این ترتیب می¬توان گفت او اولین مهندس شعر فارسی نیز هست.
• یک شعر و حکایت از زندگی رودکی:
امیر نصر سامانی، از شهر بخارا در تاجیکستان (امروزی)، به هرات در افغانستان (امروزی) سفر می-کند. اما برای بازگشتن به بخارا، آن¬قدر سفر را فصل به فصل عقب می¬اندازد که چهار سال طول می¬کشد. لشگریان و نظامیانی که از ماندن در هرات خسته شده بودند، جرأت ابراز نظر به پادشاه را نداشتند، به خاطر همین دست به دامان رودکی می¬شوند و به او وعده می¬دهند که اگر بتواند نظرپادشاه را در مورد سفر به بخارا تغییر دهد، پنجاه هزار دِرَم به او پاداش بدهند. رودکی نیز قصیده¬ای معروف می¬سسراید و آن را اول صبح، با ساز و چنگ، برای پادشاه می¬خواند. مشهور است که پادشاه از شدت ذوقِ شنیدن این شعر و آواز، بدون مُعطلی به سمت بخارا حرکت می¬کند و به همۀ لشگریان دستور بازگشت را صادر می¬کند و رودکی نیز 50000 درم پاداش از لشگریان دریافت می¬کند. اینک آن شعرِ تأثرگذار رودکی:
بوی جویِ مولیان آیَد همی
بوی یارِ مهربان آید همی
ریگ آموی و دُرشتی راهِ او
زیرِ پایم پَرنیان آید همی
آبِ جِیحون از نشاطِ روی دوست
خِنگِ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر، سَرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی.
گردآورنده: رضا زارنجی.
منبع: مجموعه اشعار رودکی؛ سعید نفیسی.