(بسم الله الرحمن الرحیم)
/زندگینامۀ فردوسی/
• نام¬های دیگر:
حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکیم توس، حکیم سخن.
• مشخصات:
- ابوالقاسم فردوسی توسی، با نام شاعرانۀ «فردوسی»، بزرگترین سخن¬پرداز ادبیات فارسی به حساب می¬آید.
- فردوسی متولد سال 319 شمسی در روستای پاژِ شهرِ توس، واقع در خراسانی رضوی امروزی بود و در سال 403 قمری در سن 84 سالگی در همان شهر، در فقر و سختی، چشم از جهان فروبست.
- لقب «حکیم» را در فرهنگ ایرانی به هر کسی نمی¬دهند. عموماً افراد برای داشتن این لقب باید بر چندین رشتۀ علمیِ متفاوت از جمله نجوم، ادبیات، طب، فلسفه، حساب و... تسلط کامل می¬داشتند. به همین دلیل است که فردوسی، یکی از معدود حُکمای تاریخ ما به حساب می¬آید.
- فردوسی در زمان غَزنویان زندگی می¬کرد. او رابطۀ خوبی با دربار و حاکمیت آن دوران نداشت. چرا که آن¬ها حکومت¬های تُرکی بودند که حکومتشان نه جنبۀ ملی داشت و نه دینی. آن¬ها دست نشاندۀ گوش به فرمان حکومت¬های اعراب در ایران بودند ولی فردوسی، روحیه¬ای وطن پرست و ملی داشت.
- فردوسی را به این دلیل بزرگ ترین سخن پرداز زبان فارسی می¬دانند که او توانست با نوشتن شاهنامه، گُسترۀ وسیعی از واژگان فارسی را حفظ کند و زنده نگه دارد. در آن روزگار، زبان فارسی زیر سیطرۀ حکومت¬های تُرک و خلافت اعراب، در حال نابودی و زوال تدریجی بود.
- قهرمان ها و افسانه های موجود در شاهنامه، عموماً ریشه در فرهنگ قدیمی ایران دارند و فردوسی، آن ها را با زبان شعر، پرداخته و جذابتر کرده است.
- مهمترین منبع اطلاعاتی فردوسی برای نوشتن شاهنامه، «شاهنامۀ مَنثور ابومنصوری» بود. در این کتاب، سعی شده بود تا هر چیزی که از افسانه های قدیمی ایرانی در ذهن و زبان مردم زنده مانده بود را، به صورت مکتوب در بیاورند. تعداد خیلی کمی از این کتاب وجود داشت اما فردوسی توانسته بود از طریق یکی از دوستانش، به نسخه ای از این کتاب دسترسی پیدا کند.
- فردوسی خودش دهقان و زمین دار بود و از لحاظ مالی در مرتبه ای بالا قرار داشت، اما سی سال از زندگی خودش را برای نوشتن شاهنامه وقف کرد و در آخر عمر، به گفتۀ خودش، حتی گوشت نمک¬سودی هم در خانه نداشت تا بتواند شکم خانواده اش را سیر کند.
- در ابتدای نگارش شاهنامه، سلطانِ غزنوی وعدۀ 100هزار سکۀ طلا به فردوسی داده بود. اما فردوسی در شاهنامه از تُرکان بد گفت و و آن ها را رقیب و حریف همیشگی و بازندۀ ایرانیان معرفی کرد و همین موضوع باعث خشم سلطانی تُرک غزنوی گشت و باعث شد که فردوسی از ترس، به مازندران، نزد یکی از رفقایش پناه ببرد.
- سبکِ شعری فردوسی، سبک «خراسانی» است که در آن روزگار، سبکِ شعری همۀ شعرا بوده است. سبک خراسانی از لحاظ زبانی سخت و نتراشیده و دُرشت است و از لحاظ محتوایی، بیشتر به خوش گذرانی و گذرا بودن دنیا و زندگی اشاره می¬کند. اما فردوسی، از این سبک استفاده کرد تا بزرگترین داستان ها و افسانه های تاریخ فرهنگ ایرانی را خلق کند.
- شاهنامه اثری است که هر تمدن بزرگی، نمونه ای از آن را برای خودش به وجود آورده است. ایلیاد و اودیسۀ یونانیان مهابهاراتا و رامایانای هندیان، از این دست آثار در فرهنگ های دیگر هستند.
- شاهنامه دارای سه بخش افسانه¬ای، پهلوانی و تاریخی است.
- از مهمترین داستان های شاهنامه می¬توان به رستم و سهراب، بیژن و منیژه، سیاوش، اَکوانِ دیو، رستم اسفندیار و... اشاره کرد.
• یک نمونه از اشعار فردوسی:
فریدونِ فَرُّخ، فرشته نبود
زِ مُشک و ز عَنبر، سِرشته نبود
به داد و دَهِش یافت آن نیکُویی
تو داد و دَهِش کُن؛ فریدون تویی!
گردآورنده: رضا زارنجی.
منبع: مقدمه گزیدۀ رزم نامۀ رستم و اسفندیار؛ جعفر شعار و حسن اَنوری.