بسم الله الرحمن الرحیم
نظم وحال خوب (قسمت دوم)
درست است ما به اینجا رسیدیم ، درست مقابل یک علامت سوال بزرگ که میخواهیم بدانیم چطور این کلمه سه حرفی یعنی نظم حال جسم وروح مارا متحول می کند و ما را از لابه لای اغتشاشات فکری و جسمی بیرون می کشد ، لحظه شماری خوب شدن حالمان را می کنیم ولی به راستی چگونه؟
قدم اول تفکر و نوشتن هدف بزرگ
تفکر شاه کلید زندگی است برای همین لحظه ای تفکر سازنده از 70سال عبادت بالاتر است، به عنوان مثال تفکر در این شعر بسیار ارزشمند و گوهربار از جناب مولانا:
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
به راستی ما چرا به این دنیا آمده ایم ، آمده ایم تا فقط به خوردن و نوشیدن و زندگی در تجمل بپردازیم؟! یا قرار است در این چند صباح ودر این مزرعه عمر ، بهترین میوه را بکاریم و سبکبال به نزد باری تعالی برگردیم؟
وقتی تفکر می کنیم بهتر می توانیم تصمیم بگیریم که چه باید کنیم؛ تفکرمثبت همچون پرنده عاقلی است که در آسمان مجهولات پرواز می کند، درست و دقیق نظاره گر اطراف میشود و در انتها بهترین شکار را انتخاب می کند.
وقتی قرار است حالمان خوب شود باید تمام زوایا را بررسی کنیم، تا بتوانیم به بهترین بهره ممکن برسیم ، برای اینکه بتوانیم بهتر زندگی کنیم باید اقدامی مهم انجام دهیم واز صمیم قلب بخواهیم که خوب زندگی کنیم ،خواستن توانستن است ، اگر بی هدف زندگی کنیم بعداز مدتی ملالت و افسردگی سراغمان می آید و اصلا حال خوبی نخواهیم داشت، آن زمان دیگر ادامه زندگی برایمان سخت می شود ، دیگر نمی توانیم از داشته هایمان لذت ببریم و با این اوصاف حال خوبمان تا زمانی که نخواهیم و بلند نشویم بر نمیگردد.
تفکر مثبت سازنده است ، مارابه سمت بهترینها سوق می دهد پس حتما باید برای این عنصر مظلوم وقت بگذرایم...
نوشتن هدف
در مرحله بعد لازم است این عنصر ضروری یعنی تفکر به مرحله ظهور وبروز برسد یعنی خودی نشان بدهد؛ راه ساده ای دارد ؛ برای این کار یک دفتر یاد داشت انتخاب می کنیم و تمام اهداف بزرگمان را روی آن می نویسیم ؛ باید یک روز کامل وقت بگذاریم ؛ وقتی مشغول کارهای روزمره هستیم به اهدافمان فکر می کنیم تا آنها را به لیست هدفهایمان اضافه کنیم ؛ امروز اجازه می دهیم پرنده افکار ما حسابی بال و پر بگیرد و دفتر یادداشت مارا پرکند.
وقتی لسیت ما کامل شد مهمترین هدفمان را انتخاب می کنیم وآنرا را درشت و به زمان حال می نویسیم:
مثلا» خدارا سپاس می گویم که من امروز یک نویسنده توانا هستم«
»الحمدلله که حالم خوب است«
» الحمدلله که امروز هیچ نماز و روزه ی قضایی ندارم چراکه بیماری خاصی وتنبلی مانع اتمام روزه هایم نشده است و من همه آنها را ادا کرده ام«
»الحمدلله تمام وسایلم مرتب سرجایش قرار دارد و در منزل من بی نظمی حاکم نیست«
»الحمدلله هیچ حق الناسی برگردن ندارم و دین همه را پرداخت کرده ام وحتی مرگ هم سراغم بیاید نمی ترسم«
»الحمدلله من امروز یک پزشک موفق هستم«
و مثالهای بیشمار دیگر...
(توصیه می کنم که این هدف بزرگ را جلوی چشمتان قرار دهید ، درست در مکانهایی که هر روز آن را می بینید.)
خب سوال اینجاست که فقط باتفکر مثبت و نوشتن آن کاری از پیش می رود؟ آیا ما به هدف خواهیم رسید؟ آیا حالمان خوب میشود؟
مسلما خیر؛ در این راه مهم ما به عناصر مهم دیگری نیازمندیم، عناصری که از الماس هزاران برابر مهم ترند...
عناصری مثل استمداد از خداوند و بزرگانش ، عزم واراده ، برنامه ریزی، پرهیز ازتنلبی، استفاده از فرصتها ، سحرخیزی، اعتدال مزاج ، همنشینی با افراد هدفمند و عنصری بسیار مهم به نام امید و عدم یاس و...
برخود لازم می دانم تا تمام این عناصر را به صورت مجزا تبیین کنم ؛ پس با ما همراه باشید...
ادامه دارد...
نویسنده : فاطمه صالحی