بسم الله الرحمن الرحیم
خورشید را در نظر بگیر. به میزان تابش نور خورشید بر زمین (که آن هم نور خود را از جای دیگر میگیرد)، اشیاء آشکار میشود. زمانی که هوا تاریک است و به اصطلاح شب است، تو نمیتوانی اطرافت را به وضوح ببینی، اما رفته رفته که نور خورشید بر زمین میتابد تا به بینالطوعین و صبح و ظهر میرسد، اجسام و اشیاء و همه چیز واضح میشود.
از آن طرف یک نوزاد را در نظر بگیر. نوزادی که تازه متولد شده است، درجه بسیار بسیار ناچیزی از نور عقل در وجود او تابیده شده است. فقط میداند که باید با دهان به دنبال غذا باشد و غذا را بمکد. در همین حد. نسبت به خودش هیچ آگاهی ندارد که گرسنه است، تشنه است و....
این نوزاد رفته رفته بزرگ میشود و با افزایش نور عقل در وجودش، فهم بیشتری نسبت به خودش و اطرافش پیدا میکند. از درون عقل درونی و از بیرون عقل بیرونیِ پدر و مادر و اطرافیان به او کمک میکند تا درک بیشتری نسبت به خود پیدا کند.
تا جایی که جلوی آینه میایستد و خودش را آراسته و مرتب میکند. مواظب است که لکهای روی لباسش نباشد.
تا این حد با وجود عقل درونی و بیرونی نسبت به خودش آگاهی پیدا میکند که به آن «خودآگاهی» میگویند.
حال در ادامه راه دو اتفاق میافتد یا در همین حد خودآگاهی میماند و علمش نسبت به خودش در همین حد خودآگاهی است و براساس این خودآگاهی در پی کسب معاش و زندگی دنیا تلاش میکند و همه چیز را در دنیا میبیند؛ حتی اگر به آخرت آگاهی داشته باشد. یا متوجه عقل بیرونیای میشود که بسیار قویتر و شدیدتر و کاملتر از عقل پدر و مادر و عقل درونی خودش است. این عقل بیرونی، همان عقل انبیا و اولیای ایشان(علیهمالسلام) است.
در اینجا با کمک رهنمودها، آیات و روایات اهل بیت(علیهمالسلام) یا همان عقل بیرونی کامل، علم به نفس پیدا میکند. یک علمی بسیار وسیعتر و پیچیدهتر از علم خودآگاهی. اینجا درجات نور عقلی که بر وجودش میتابید، بیشتر و بیشتر و بیشتر از مرحله قبل است.
وقتی وارد این مرحله شود و در تلاش برای شناخت و آگاهی به نفسش باشد، رفته رفته نور عقلی که بر وجودش میتابانند بیشتر خواهد شد.
طوری که آنقدر به نفسش و خودش آگاهی پیدا میکند که از تمام حیلههای نفس، تمام بداخلاقیها و... که قبلاً جزء خوبیهای خود میدید، پشیمان و خجالتزده میشود و عاجزانه در پی رفع آن خواهد شد.
و چه زمانی بهتر از ماه مبارک رمضان برای علم به نفس، برای یافتن خود حقیقی و جبران آنچه در گذشته انجام داده است.
ماه مبارکی که شیطان در زنجیر است و وسوسههای بیرونی کمتر از گذشته است.
و تو ای انسان، اگر بدانی ماه مبارک رمضان چه خواصی دارد و چه درهایی به روی تو باز میکند؛ آنگاه با همه وجود به دنبال ساختهشدن و انسانشدن در این ماه میرفتی؛ زیرا در نگاه اسلام، «زمان» یک حقیقتی است که چگونگی مدیریت آن در سرنوشت انسان تأثیر دارد. اگر این نگاه باز شود؛ آنگاه معنای ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان وضعیت خاصی پیدا میکند.
در ماههای شمسی چون اثر آن را به ظاهر میبینیم، توجه داریم و آمادگی پیدا میکنیم. تا به ما میگویند که زمستان میرسد، میفهمیم که این زمان یک زمانی است که باید وسایل گرمایشی و لباسهای مناسب تهیه کنیم، ویروسها و مریضیهایی در این سرما ممکن است پیش بیاید و کشت و زرع در این ماه فایدهای ندارد.
وقتی اسم بهار میآید، درست است توجهمان به فروردین و اردیبهشت و خرداد است؛ اما آثار آن ماه را احساس میکنیم و متناسب آن یک حال و هوایی پیدا میکنیم.
اگر معنا و خاصیت ماههای قمری برایمان معلوم میشد، آنوقت از مدتها پیش خودمان را آماده میکردیم که ماه رجب میآید، دنبال آن ماه شعبان؛ نیمۀ شعبان چه خاصیتهایی دارد و الی آخر.
ما نمیتوانیم سردربیاوریم. باید برویم دعاها و اعمالی که از معصوم (علیهمالسلام) در این شبها، در این روزها، در این ساعتها وارد شده است، آنها را مطالعه کنیم، تدبر عمیق کنیم، پژوهش کنیم تا خاصیت و خواص آن ساعات را از آن عبارت حضرات که متناسب آن دعا در آن ساعت است کشف کنیم؛ آنگاه نیازهای خودمان در ساختار تربیتی نفس را از آنها به دست بیاوریم.
در این ماه خود را بساز برای عالمی که جای ساختن و عمل نیست.
خود را بساز برای عالمی که به تو خیلی نزدیک است.
و ماه مبارک رمضان، میتواند شروعی باشد برای خودسازی، شروعی باشد برای ساختهشدن هیکل آخرتی تو.