وقتی تصمیم به پاکی نفس میگیری،
خداوند در دل تو نوری قرار میدهد که با آن نور،
معمولاً و غالباً رذایل خود را متوجه میشوی.
گناهان و عیبهای خودت را متوجه میشوی.
اولین لایهای که در شناخت خودت با آن روبهرو میشوی، همان نقصها و عیبها است
و به شدت خودت در درون خودت میشکنی
و آن امتیازات خیالی که به خود بافته بودی، بهتدریج آنها میریزد
و حالتی پیدا میکنی که گاهی در مبارزه با آنها احساس عجز و ناتوانی میکنی؛ چرا که هرچه میخواهی این رذائل را از بین ببری، میبینی اینقدر هم آسان نیست و در این درگیری خودت با خودت، تازه میفهمی که مبارزه با نفس که این همه شنیده بودی یعنی چه.
ناگفته نماند که شیطان که تاکنون و تا زمانی که وارد وادی ایمان نشده بودی، کار خاصی با تو نداشت، چون میدانست که خودت دستورهای نانوشته او را اجرا میکنی؛ اکنون با تمام قوا به سراغت میآید که تو را از راه حق و از راه نجات و فرار به سوی خدا به گمراهی بکشاند.
این مرحله شروع تربیت نفس است که قرآن در سوره اعراف، آیه201 میفرماید: «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ». مرحله اول تقوا که شروع میشود و انسان چنین شناختی خودش در خودش برایش باز میشود، آنوقت میبیند که الآن شیطان با او چه میکند.
و این نشانهای از تربیت تهذیبیِ نفس از راه فطرت است؛ تربیت حقیقی و نه کاذب.
آثار پیشرفت تو آن زمان است که قرآن میفرماید احساس میکنی که شیطان با تو چه میکند؟ الآن چگونه میخواهد تو را فریب بدهد؟ الآن چگونه میخواهد این رذیله را به تو تزریق کند؟ چگونه میخواهد فلان وظیفه را از تو سلب کند؟ و...
«إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ»؛ این مسّ شیطان را، اینکه دور و بر تو مدام میچرخد تا از یک جایی نفوذ کند، خودت در خودت متوجه میشوی.
«تَذَکَّرُوا» آنوقت یک حال ذکر، حال توجه، حالت درگیری، این وضعیت در درونت و برایت باز میشود که همان مراقبه است.
«فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» آنوقت خدا هم کمکت میکند و آنجا بینش تو باز میشود که این حرف را نگویی که الآن میبینی که شیطان تو را به این حرف وادار میکند؛ شیطان با همه لشکرهایش و لشکرهای گوناگونش؛ یکی میآید جذاب میکند، دیگری میآید توجیه میکند، یکی غافلگیر میکند، یکی سردرگم میکند، یکی توجیه میکند، یکی جذب میکند، یکی نفرت از حق ایجاد میکند. هرکدام در سیستم خودشان بر این انسان بیچاره میریزند، اما با عنایت الهی، با آن تذکر و ذکر و توجه به آن وضعیتی که در این مراقبه و محاسبه شروع کردی، به عنایت خدا، «مُبْصِرُونَ»؛ یک نوری باز میشود، میبینی که همه اینها با تو چه کار میکنند.
اما این را بدان و آگاه باش که در قرآن و روایات داریم که شیطان بر تو هیچ تسلطی ندارد، هیچ قدرتی ندارد، فقط تاریکی ایجاد میکند. مدام تاریکی و تاریکی تا در این تاریکی ضرباتش را بر تو وارد کند. همینکه روشنایی باز شد، اینها میروند.
یکی از فریبهای بسیار بسیار خطرناک شیطان برای تویی که در راه تربیت نفس قرار میگیری، این است که تو را ناامید کند. اسلحه خطرناک او و تیر خلاص او ناامیدی است. طوری که میگویی من نتوانستم و باز هم نشد، فلان گناه باز هم مرا رها نکرد، فلان مسئله فلان شد، فلان برنامه را نتوانستم و نمیشود؛ انواع و اقسام حرفهای ناامیدکننده را به تو وسوسه میکند.
قرآن میفرماید آنها که اهل تربیت هستند، امیدواریشان خیلی سرمایه بزرگی است که با آن، این راه را میتوانند بروند. در سوره زم، آیه53 میفرماید: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلي أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»
در سوره یوسف، آیه87 میفرماید: «لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»؛ نه اینکه میفرماید به آنها بگویید که ناامید نشوید؛ بلکه میگوید اصلاً ناامیدی از اهل کفر است. شما که مؤمن هستید، مسلمان هستید، حتی گنهکار هستید، حتی گنهکاریهای در حد اسراف بر نفس کردهاید و یا انواع گناهان شده است، اما مواظب باشید لااقل ناامید نشوید.
در سوره نجم، آیه32 میفرماید: «فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقي»؛ مبادا که خودت را با همه پاکیزگیها پاک بدانی.
پس در مسیر برنامه تربیتی نفس، یکی از راههای عملیاتی، مسئله مجاهده و استقامت است و در مسیر مجاهده و استقامت است که ضعفهای تو برایت کشف خواهد شد؛ آنوقت اگر این را درست مدیریت کنی و مواظب باشی که در مرحله شروع که نفسِ عیبهایت برایت باز شد، شیطان یک شکل دیگر پیش نیاید؛ با اعتدال و با توازن خوف و رجاء و مدیریت صحیح و درعینحال با استقامت و با طلب از فضل الهی، وارد مراحل بعدی این راه میشوی انشاءالله.