بسم الله الرحمن الرحیم
نظم و حال خوب (قسمت دهم)
روش برنامه ریزی
پله پله حرکت کردیم و بالاخره به مرحله اصلی برنامه ریزی، یعنی کشیدن جدولی برای عملی کردن افکار خوبمان و نظم دادن به امور زندگی مان و حال خوب رسیدیم، در گذشته ذکر کردیم که جدولی از تمام کارهای یک هفته خود رسم می کنیم تا متوجه شویم که برای هرکاری چقدر زمان می گذاریم؛ متوجه شدیم که بعضی از کارها خیلی سریع تر از زمانی که ما برای آن اختصاص می دهیم انجام می پذیرند وبرای همین می خواهیم برای بهتر شدن اوضاع زندگی و مدیریت زمان،کارهایمان را در زمان کمتری انجام دهیم، تابتوانیم در این عمرکوتاه کارهای بیشتر و مهم تری را انجام دهیم؛ برای همین در یک دفتر کوچک جیبی یک جدول ساده رسم می کنیم و برای ساعتهای خود، برنامه های روزانه را در هر ردیف جدول می نویسیم...
جدول هفتگی (هفته اول آذر 1400)
nazm 10 jadval
من در این جدول چیزی ننوشتم ، ساعتهایی را هم به صورت فرضی لحاظ کردم، چرا که هر کدام از ما ، سلائق ، برنامه ها و محدودیت هایی داریم که با فرد دیگر متفاوت است.
این جدول برای برنامه یک هفته است، برای برنامه ریزی ماهانه، به کشیدن سه جدول دیگر هم نیاز داریم ؛در قسمت بالای جدول هفتگی هدف هفتگی مان و در پایان جدول ماهانه، هدف ماهانه مان را با خط درشت و به صورت محقق شده می نویسیم، مثلا من این هفته موفق شدم تمام خانه ام را خانه تکانی کنم، این هفته موفق شدم کل کتابم را بخوانم، من این هفته موفق شدم به اندازه یک هفته نماز قضا بخوانم و...
توصیه می کنم در هر هفته سه و یا چهار ساعت برای کارهای خیلی عقب افتاده مان اختصاص دهیم تا کم کم پایان پذیرند، باید بعد از هر ماه به جدول خود نگاه کنیم و نقاط ضعف و قوت خود را پیدا کنیم و برای اصلاح یا تقویت آن اقدام کنیم.
بعد از یک ماه متوجه می شویم که چقدر حال بهتری داریم و با استفاده اصولی از وقتمان چقدر توانسته ایم ازعمرعزیزمان استفاده کنیم وکارهای عقب مانده خود را کم کم به انجام برسانیم؛کشیدن جدول شش ماهه اول و شش ماهه دوم هم به همین سادگی و به همین صورت می باشد.
به نظرمن جدول کشیدن و مخصوصا نوشتن برنامه ها از قبل ، موجب انگیزه زیادی در زندگی می شود؛ خیلی از افراد وقتی ازخواب برمی خیزند ، نمی دانند امروز چه کارهایی را باید انجام دهند و چه کارهایی اصلا ضروری نیست که انجام پذیرد، این افراد خیلی دیر از خواب برمی خیزند وقبل از خواب و بعد از بیدار شدن ، ساعتها در رختخوابشان ، با گوشی های همراه خود به جستجوهای غیر ضروری می پردازند... در طول روز بی هدف زمان را سپری می کنند، هرگز لذت بسیار شیرین رسیدن به هدف را تجربه نمی کنند، افسردگی به سراغشان می آید و آرزوی مرگ می کنند.
خوب است دائما از خود بپرسیم چرا من به فکر خودم و سعادتم نباشم؟ چرا حواسم نیست که جستجوی بیهوده درگوشی روی مغزم؛ چشمهایم و ستون فقراتم اثرخیلی بدی دارد؟ چه کسی میتواند دلسوزتراز خودم برای خودم باشد؟ چرا من نباید شادترین انسان باشم ؟ چرا باید از دیگران انتظار داشته باشم حالم را خوب کنند؟ چرا اینقدر در تخیلات و بی برنامه گی ها غوطه می خورم که حواسم فقط به حرفها ورفتارهای غلط دیگران است نه رسیدن به هدف و حال خوبم؟
"چرا من نه؟؟"
ادامه دارد .......
نویسنده : فاطمه صالحی