سلام دوستان
طبق قرارمون در ماه گذشته این بار به بررسی چگونگی مطرح کردن سوالات و چگونگی پاسخگویی در مراسم خواستگاری میپردازیم:
چگونه بپرسیم؟ بعضی افراد فقط به صحبت های اصلی خواستگاری فکر می کنند، در حالیکه مهمتر از آن، پرسشگری است. غالب افراد می دانند که چه بپرسند، اما نمی دانند که چگونه بپرسند.
چه بپرسیم؟ در هنگام خواستگاری از اصول مورد نظرمان که در اصل همان ملاکهای انتخاب همسر است و از فرع ها و تفاهم های مهم که باز هم برای هر دو طرف اهمیت دارد و علایق و نظرات شخصی یکدیگر بپرسیم.
از کجا آغاز کنیم؟ منطقی است که در جلسه اول، کمتر از علایق خود سخن به میان بیاوریم، بلکه بیشتر، از اصول و مباحث عمومی، پرسش و پاسخ داشته باشیم.
چه کسی اول بپرسد؟ شاید بهتر باشد شروع کننده، پسر باشد، اما حساسیت در این زمینه وجود ندارد.
چگونه بفهمیم که طرف مقابل مان راست میگوید؟ روش های شناخت، صحبت کردن و اطلاعات گرفتن در خواستگاری را بیاموزیم.
آیا شوخی در جلسه خواستگاری جایگاهی دارد؟
فضای خواستگاری، جایگاه حفظ حریمها است، لذا وارد شدن به مباحث شوخی، گاهی آسیبهای فراوانی در پی دارد.
به طور مثال اگر طرف مقابل بدون مقدمه خودمانی شود، ناخودآگاه اطلاعات منفی به ذهن منتقل میکند، در هرحال این بخشی از شخصیت خود اوست که در این حرکات نمود مییابد.
این درحالی است که شخص رفتارش را در جلسه ی خواستگاری، کنترل میکند، حال تصور کنید زمانی که کنترلی بر رفتار نداشته باشد، چه خواهد شد!
چگونه پاسخها را تجزیه و تحلیل کنیم؟
عده ای فقط میگویند و میشنوند، اما بعضی افراد هستند که هم زمان با شنیدن، به تجزیه و تحلیل موارد گفته شده، میپردازند. لذا گاهی تا چند ساعت بعد از خواستگاری، باز هم به حرفهای آن جلسه فکر میکنند.
هر سوال چه اثر و نتایجی دارد؟
فقط کسانی که اهل اندیشه هستند، این قسمت را بخوانند!
به قول قدما: وقتی می خواهی حرفی بزنی، زبانت را هفت بار دور دهانت بچرخان، بعد حرف بزن! این مثل، کنایه از این دارد که اول فکر کن، بعد حرف بزن! گاهی عدم تامل نسبت به کلماتی که در زمان خواستگاری میگوییم، باعث آسیبهای زیادی در زندگی ما میشود.
زمان صحبت چقدر باشد؟
با توجه به حضور خانواده ها در جلسه خواستگاری و انتظار آنها برای پایان یافتن گفتگوی دختر و پسر، برای جلوگیری از خستگی آنها، جلسه رسمی اول، نباید ندت زمان زیادی طول بکشد و باید در طولانی ترین حالت در مدت 1 الی 2 ساعت تمام شود. البته این زمان برای آشنایی بسیار کم است، ولی این زمان فقط مربوط به جلسه اول است.
پاسخها کوتاه باشد یا بلند؟
بلندی و کوتاهی پاسخ، بستگی به نوع سوال دارد، ولی طولانی کردن و تجزیه تحلیل کردن زیاد، اطلاعات منفی به طرف مقابل میدهد. مانند پرحرف بودن طرف مقابل! کما اینکه اشخاص پرهیجان به هنگام گفتگو، طولانی تر و با جزئیات بیشتری سخن میگویند. همچنین کوتاه پاسخ دادن باعث ایجاد این تصور میشود که طرف مقابل بسیار منزوی است، و توانایی ارتباط برقرار کردن در حد ساده را ندارد.
چند جلسه خواستگاری کافی است؟
اگر شناخت قبلی وجود نداشته باشد، یک جلسه، خواستگاری به هیچ وجه کافی نیست. اما به 10 جلسه هم نیازی نیست. جلسات دوم به بعد میتواند به صورت تلفنی و یا نیمه رسمی و البته با نظارت خانواده ها باشد. این معنی تفریح و خوشگذرانی به بهانهی شناخت نیست. کما اینکه عاطفی شدن در دوره خواستگاری یا باعث دل زدگی یکی از طرفین میشود، و یا اینکه مسیر شناخت به انحراف میرود و فقط قوت ها دیده می شود، اما در سه یا چهار سال بعد از ازدواج، مشکلات نمود پیدا خواهد کرد. مدت زمان صحبت دو طرف هم اگر بیش از 2 ساعت شود معمولا از فضای خواستگاری بیرون میرود و از راه اصلی خود خارج میشود.
روش های کسب اطلاعات در خواستگاری:
1. با چشم هایتان اطلاعات بگیرید
بعضی افراد وقتی که در جلسه خواستگاری شرکت می کنند، فقط از طریق گوش اطلاعات کسب میکنند. یعنی فقط به شنیده ها توجه میکنند.
اما باید توجه کرد که به چشم ها هم می توان اعتماد کرد! شب خواستگاری، دختر و پسر باید همدیگر را خوب ببیند، اما نه با نگاه های حرام. بعضی افراد هستند که هیچگونه حیا در نگاه کردن ندارند. اگر طرف مقابل، خیلی راحت به شما نگاه میکند، غیرمستقیم به شما اطلاعات میدهد، اطلاعاتی مثل اینکه من قبلا راحت بودهام. حالا یاعلت راحت بودن او، نوع کار و شغل اوست که زمینه را برای راحت بودن با جنس مخالف فراهم کرده و یا اینکه قبل از شما تجربه دیگری داشته است.
ضمن اینکه آدم شلخته اگر بهترین لباس را هم بپوشد باز هم در نهایت تصویر ذهنی که از او داریم، شلخته جلوه میکند و پوشش متنوع و مناسب هیچ تغییری در ماهیت وجود او ندارد. پس این دسته از انسانها را با چشم کشف کنید.
2. هنر سوال پرسیدن در خواستگاری
همیشه به جای استفاده از سوالات صریح، از سوالات نقابدار استفاده کنید، تا به میزان راستگویی طرف مقابل بهتر پی ببرید. برای این کار لازم است به جای کلی گویی در پرسش هایتان از جزئی گویی استفاده کنید! این عمل نیاز به خلاقیت سوال کننده دارد. به عنوان مثال به چند مورد اشاره می شود.
1. به نظر شما سوال کردن در مورد خوش اخلاقی و یا بداخلاقی طرف مقابل باید چگونه باشد؟
روش اول: ببخشید، شما از نظر اخلاقی چگونه آدمی هستید، آیا خوش اخلاقید؟ صبرتان کم است یا زیاد؟ مطمئن باشید که طرف مقابل جوابش از سه حالت خارج نیست. اگر اعتماد بنفس زیادی داشته باشد، میگوید: فکر کنم خوش اخلاق باشم ولی از دیگران بپرسید. اگر شکسته نفسی داشته باشد، می گوید: فکر نکنم خیلی آدم خوبی باشم. من نمی توانم نظر بدهم، از دیگران بپرسید. گاهی هم می گوید: نه خیلی خوش اخلاقم و نه خیلی بداخلاق، فکر کنم میانه باشم. مطمئن باشید در هرسه حالت، شما جواب سوال خود را نگرفته اید. برای اینکه هر شخصی ممکن است این سه حالت بر او صدق کند.
روش دوم: ببخشید اگر من در زندگی اشتباه محسوسی کردم یا اینکه پدر و مادرم به گونه ای بسیار بد با شما برخورد کردند تا جایی که برخوردشان باعث ناراحتی شما شد و احساس حقارت کردی، چکار می کنید؟ طرف مقابل نمی تواند بگوید: همیشه گذشت می کنم، چون می داند گفتن این حرف ضرر زیادی دارد. معمولا جوابی با این مضمون شنیده میشود: بستگی به شرایط دارد. در این حالت شما سنگر نفوذ در شخصیت فردی این آقا یا خانم را فتح کرده و مسیر باز کردن شخصیت او را کشف نموده اید. ادامه دهید: بستگی به (چه) چیزی دارد؟ بیشتر برایم توضیح دهید! مثلا تا چه حدی تحمل میکنید؟
جواب معمولا حول این محور میچرخد: اگر تا این حد باشد، چیزی نمیگویم، ولی اگر تا این اندازه باشد، آرام با آنها صحبت می کنم یعنی به آنها اعتراض می کنم، و اگر آنگونه شود، بعد در خانه به تو می گویم و اگر از این حد فراتر رود من زیر بار حرف زور نمی روم! اینگونه سوال کردن باعث میشود به جای کلی گویی به پردازش دقیق شخصیت مقابل خود بپردازید. به این روش، خلاقیت در پرسشهای خواستگاری میگویند.
2. بهتر است در مورد میزان رفیق باز بودن مرد و یا زن که یکی از مسائل مهم خواستگاری است، صحبت کنید.
روش اول: ببخشید شما رفیق باز هستید یا خانواده دوست؟ طبیعی است که هیچ کسی خودش را به راحتی و به صراحت، منفی نشان نمیدهد. با این روش نمیتوانید واقعیت زندگی او را درک کنید.
روش دوم: ببخشید شما دوست صمیمی دارید؟ چه تعدادی؟ شغلشان و سنشان و موقعیتشان؟ اگر دوست صمیمی نداشته باشد، این سوال برای شما پیش خواهد آمد که چرا ارتباط اجتماعی او این اندازه ضعیف است که توانایی برقراری ارتباط با کسی را ندارد؟ شاید هم خیلی سخت به دیگران اعتماد میکند، و داشتن روحیه عدم اعتماد، در زندگی با همسرش هم نمود پیدا میکند. اگر هم تعداد زیادی دوست صمیمی دارد، باز جای سوال است که چرا این همه علاقه به رفاقت دارد؟ ضمن اینکه سن، فرهنگ، دین، اخلاقیات و شخصیت دوست نزدیک، بخش زیادی از شخصیت فرد است که پنهان میماند.
باید یادآور شویم که دوست انسان، نمود رفتارها و شخصیت روحی هرکس است. در روایات آمده است که در روز قیامت، گروهی را به خاطر دوستانشان عذاب میکنند، و بعضی به خاطر دوستشان بهشتی میشوند. همچنین در روایت داریم که بعضی افراد در روز قیامت انگشت به دهان میگویند: ای کاش با فلانی دوست و همنشین نشده بودم! همین دوستی، باعث جهنمی شدن من گشت. همچنین در احادیث داریم که شهید و انسان مومن، در روز قیامت، شفاعت دوستان و نزدیکان خود را میکند. از این هم بگذریم، امروزه خیلی از خانواده ها زمانی که می خواهند در مورد دختر یا پسری تحقیق کنند، در بین دوستانش جستجو میکنند تا به شخصیت وی پی ببرند. برای همین، گاهی در میان جمع دوستان ممکن است یک دوست مشکل دار وجود داشته باشد، و با اینکه اثر زیادی در رفتار آن دختر یا پسر نداشته است، اما در تحقیقات خانوادهی کسی که میخواهد ازدواج کند، وجود آن دوست، دلیلی برای شکل نگرفتن وصلت میشود. تا جایی که حتی ممکن است در ظاهر به بهانهی استخاره و یا بهانهی دیگری، پاسخ رد بدهند و هیچ گاه معلوم نشود که علت آنچه بوده است. در جلسات مشاوره، بارها این موضوع آشکار شده است که علت رد کردن یک شخص، دوست صمیمی او بوده است، نه استخاره، ولی برای اینکه خانوادهی طرف مقابل متوجه موضوع نشوند، بهانهی دیگری آورده اند.
3. یکی دیگری از موضوعات خیلی مهم، میزان وابستگی طرف مقابل به پدر و مادر یا اطرافیانش میباشد. شما چگونه این سوال را میپرسید؟
روش اول: ببخشید! چقدر مادرت یا پدرت بر شما نفوذ دارند؟ یا اینکه شما چقدر به پدر و مادرت وابسته هستی؟ پاسخ مشخص است: من همیشه خودم در زندگی تصمیم می گیرم. روش دوم: ببخشید! شما در مشکلاتتان بیشتر با چه کسی مشورت میکنید؟ چه کسی در زندگی و تصمیمهایتان برای شما مشاور خوبی است؟ با چه کسی معمولا درد دل میکنید؟ بدون تردید اگر هیچ کسی برای مشورت کردن، در زندگیش وجود ندارد، متوجه میشوید که او یک انسان انحصارطلب و مستبد است و حرف هیچ کسی غیر از خودش را قبول ندارد. اگر کسی را معرفی کند و بگوید من بیشتر از فلان شخص در مشکلاتم کمک میگیرم، باز هم شما با بررسی شخصیت مشاورش متوجه میشوید که چه اخلاق و چگونه شخصیتی، بیشتر بر روی همسرآینده شما تاثیر میگذارد. مثلا اگر در مشکلات با برادر بزرگترش مشورت میکند، با بررسی شخصیت برادر بزرگتر، به بخش زیادی از آیندهی رفتاری همسر آیندهتان پی خواهید برد. البته این اثرپذیری همیشه هم بد نیست. میزان مثبت و یا منفی بودن الگو، میتواند در خوب بودن یا بد بودن این اثرپذیری موثر باشد.
گاهی الگو و مشاور، شخصیتی بسیار مثبت و دارای روحیهی بسیار خوب و جذاب است، پس نتیجهی این هم فکری با وی میتواند بسیار مثبت باشد و گاهی برعکس، مشاور، شخصیت منفی، غیرقابل تحمل و مغرور دارد، پس اثر پذیری همسر آیندهی شما از او، برای شما جز شکنجه، ثمر دیگری نخواهد داشت.خلاقیت سوال پرسیدن در جلسه خواستگاری میتواند ابهامات شخصیتی طرف مقابل را برای شما مشخص کند. اگر کسی بتواند خواستگاری را مدیریت کند، به طور قطع این جلسهی خواستگاری، شناخت زیادی به او میدهد.
4. جزئی گویی به جای کلی گویی
همان گونه که قبلا هم اشاره شد، سوالات هرچه کلیتر باشد، نتایج کلی تر و غیرقابل بررسیتری ارائه خواهد داد. هرچه سوالات، ریز و جزئی شود، اطلاعات بیشتری از شخص مقابل به شما منتقل میکند.
5. عاقلانه به جای شاعرانه
بعضی افراد به این دلیل که همیشه در سرزمین رویاها به سرمیبرند، در هنگام خواستگاری هم به جای فکر کردن، حرف زدن و تصمیم گرفتن واقع گرایانه، رویایی و شاعرانه به موضوع مینگرند، لذا در یافتن ایده آل خود، به دنبال مدینهی فاضله و گل بی عیب و نقص هستند.
یقینا این افراد به دو دلیل ضربه میخورند: اول اینکه، چه بسا گزینه های خیلی خوب را به خاطر حساسیتهای بیجا از دست میدهند، و دلیل دوم اینکه بعد از ازدواج، باتوجه به برآورده نشدن انتظارات شاعرانهشان، به سرعت در زندگی دچار مشکل و بحران میشوند. هنگام خواستگاری، لطفا از سوالات قشنگ شاعرانه پرهیز کنید! هرچند این سوالها جالب به نظر میآیند، اما اثرگذاری چندانی در مسیر شناخت برای شما ندارند.
به عنوان مثال پرسیده میشود: به نظر من صداقت در زندگی از همه چیز مهمتر است، نظر شما چیست؟ هرگز پاسخ این نیست که نخیر، صداقت اصلا ارزش ندارد. هرکسی چه خوب و چه بد، چه صادق و چه کاذب، با هر نوع شخصیتی، این حرف را تایید می کند و بر آن اصرار دارد. آیا این دلیلی بر شخصیت طرف مقابل هم میباشد؟ صداقت خوب است، اما سخن گفتن شاعرانه، در این مورد هیچگونه اطلاعاتی از طرف مقابل به ما نمیدهد، اطلاعاتی که ثابت کند بالاخره این آقا یا خانم در زندگی صداقت دارد یا ندارد؟
6. در سوال پرسیدن جواب را قبل از سوال نگویید!
با سوال خود، اطلاعات ندهید، بلکه اطلاعات بگیرید! خیلی اوقات، شخص خواستگار حتما دختر را میخواهد، لذا برای به دست آوردن او، نظرات و روحیات خودش را در جلسه خواستگاری نمیگوید، بلکه حرفهایی می زند که دختر خوشش بیاید، شما هم وقتی سوال میپرسید، برای اینکه مطمئن شوید نظر خودش چیست، فقط سوال بپرسید، نه اینکه اول نظر خودتان را در مورد آن موضوع بگویید، بعد سوال بپرسید. برای مثال به این موارد می پردازیم:
اطلاعات دادن: به نظر من آدم باید فلان مساله را در زندگی رعایت کند، نظر شما چیست؟ طرف مقابل هم چون تمایل به ازدواج با شما دارد، می گوید: من هم نظرم همین است. و شما را تایید میکند.
مدل اطلاعات گرفتن: فقط سوال میپرسید: نظر شما در مورد فلان مساله چیست؟ بدون اینکه اطلاعی از دیدگاه شما داشته باشد، یا سکوت میکند و یا نظر و فکر خودش را میگوید. این روش، می تواند در میزان شناخت در جلسه ی خواستگاری بسیار موثر باشد.
7. به سوالات خواستگار صادقانه جواب دهید!
وقتی سوال می پرسد، صادقانه اطلاعات بدهید، نه چیزی کم کنید و نه چیزی برای محکم کاری زیادتر بگویید! اطلاعات گرفتن، مربوط به زمانی است که شما سوال میپرسید، اما در پاسخ به سوالات جلسه ی خواستگاری، صادقانه همه واقعیت ها را بگویید، و چیزی اضافه و کم نکنید.
گردآورنده خانم زینب دولتی