دههی کرامت فرا رسید، دههایی که فخر همهی ایرانیان بر مردم زمین است، و چه شگفت است که خداوند نعمت را بر ما تمام کرد بر ما ایرانیانی که از قدیم الایام واله و شیدای محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم) بودهایم و ایران ما خانهی امن فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام شده است و در هر گوشهی آن قلبی تپنده از وجود آل محمد صلوات الله علیهم قرار دارد.
هر چند که ما ایرانیان درمهمان نوازی شهرهی جهانیم و مهمانان برای ما ارزشمندتر از جان هستند، اما دستگاههای فاسد و حاکم بر امور مسلمین، اجازهی تبلیغ و حیات را بر خاندان پاک و مطهر پیامبر نمیدادند و با ترفندها و شگردهای بی رحمانه و به دور از انسانیت دست به شهادت این بزرگواران زدهاند و از گوشه گوشه ایران خون پاک سلاله های پیامبر جوشیدن گرفته است و بعد از قرنها آن خونهای پاک و جوشان آل پیامبر در رگهای مردمان ما جوشیدن گرفته است و موجب پیروزی برحق اسلام و انقلاب در این دوران سرنوشت ساز شده است. بی شک تأسی ایرانیان به مجاهدتهای این بزرگوارن روحیه جهاد و اتقلابیگری را در ما زنده نگهداشته است و اگر این خاندان نبودند دینی به نام اسلام باقی نمیماند و بازماندههای دین پیامبر در بارگاه و قصر و امویان و عباسیان سوزانده میشد. اما جانفشانیهای خاندان پیامبر این دین انسانساز را قرنها حفظ کرد تا به دست ما برسد.
حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، یکی از فرزندان پاک امام موسی کاظم علیه السلام بود که به شوق زیارت امام حی و حاضر خود راهی ایران شد. او در سال 173 هجری قمری از دامان نجمه خاتون، مادر امام رضا علیه السلام به دنیا آمد، سالها قبل جد بزرگوارش امام صادق علیه السلام مژدهی تولد دختری پاک و به دور از گناه را داده بود و ایشان 25 سال بعد از ولادت امام رضا علیه السلام به دنیا آمد، پدر و خاندان اهل بیت سالها منتظر ولادت ایشان بودند. امام کاظم علیه السلام نام فاطمه را بر او گذاشت و او را بسیار تکریم کرد. او بتول دوم و جلوهایی از وجود فاطمه الزهرا سلام الله علیها بود، و در فضائل، علم و حکمت در درجهی عالی قرار داشت. امام رضا علیه السلام مهر و ارادت ویژه ایی به خواهر خود داشتند و لقب معصومه را به خاطر طهارت و پاکی آن بانوی بزرگوار به ایشان داده بودند. بعد از هجرت اجباری امام رضا علیه السلام از مدینه به خراسان، در سال 200 ه.ق، حضرت معصومه دوری امام و بقیه الله زمان خود را تاب نیاورد و به شوق زیارت آن حضرت به همراه کاروانی از برادران و شیعیان آن حضرت پای در این سفر پر خطر گذاشت و در این راه به روشنگریِ حقانیت حضرت علی علیه السلام و خاندان پیامبر پرداخت.
در سرزمین ساوه، دشمنان خاندان پیامبر با یورش به این کاروان و شهادت جمعی از یاران و برادر بزرگوار امام رضا علیه السلام در غذای حضرت معصومه سلام الله علیها زهر ریختند و ایشان بیمار شد. در حال بیماری وصیت کرد و فرمود: "مرا به قم ببرید، چرا که از پدرم شنیدم قم مرکز شیعیان است"(1) بعد از ورود به شهر قم ایشان مورد تفقد علمای شیعه و دوستداران اهل بیت قرار گرفت، اما تلاش اطبا برای خارج کردن زهر از بدن آن بانوی بزرگوار کارگر نیافتاد و 16 روز پس از ورود به شهر قم، ایشان به مقام شهادت دست یافت و آرامگاه و بارگاه ملکوتی آن بانو از همان موقع مورد توجه علما و شیعیان قرار گرفت و تبدیل به چراغ پر فروغی برای هدایت مسلمانان و به خصوص شیعیان شد.
1: منتخبي از كتاب درياي سخن- سقازاده تبريزي، ص 28،