فرق میان واژه عدل و قسط در بستر جمهوری اسلامی ایران
هر پدیدهای کارکردی دارد که با آن شناخته میشود. کارکرد عینک، بهتر دیدن است؛ کارکرد میکروفن ضبط و ارسال آن به آمپلیفایر جهت پخش است. به فرمودهی مفسرین،کارکرد دین «قسط» است. حالا قسط به چه معناست؟
ما در ادبیات عرب دو واژه عدل و قسط داریم که به ظاهر به یک معناست .اما عدل یعنی پذیرش حق وقسط یعنی عملی کردن عدل . در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «عدل، تسلط عقل بر نفس است؛ کسی که عقل او بر نفسش حاکم شد، منصف میشود؛ وقتی منصف شد، قسط را اقامه میکند.» طغیان انسان، حاصل هواهای نفسانی اوست؛ اگر عدل آمد و عقل بر نفس حاکم شد، انصاف رقم میخورد. چون عمدتاً عقلمان بر نفسمان سیطره ندارد، غالباً منصف نیستیم. بروندادِ فردی که عادل و منصف است، برپایی قسط است. عدل در نگاه امام صادق(ع) یک پدیدهی بیرونی نیست. انسان مؤمن ابتدا درون خود را محکم میکند، سپس در رفتار بیرونی خود قسط را محقق میکند. پس قسط -یعنی کارکرد دین- که حاصل عدل و انصاف است
قسط یعنی سهم هرکس هرچه که هست، به او پرداخت شود؛ و سهم هرکس هرچه که نیست، از او باز پس گرفته شود. حالا کاکرد دین اساسا این است که حق را پیاده کند. در قران کریم سوره حدید آیه 25 میفرمایند:
" لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ "
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ لذا تمام این قواعد و نزول انبیا همین برپایی عدل و اجرا کردن حق ( همان قسط) است.
در مقابل واژه عدل,جور است که معنای عدم پذیرش حق است. یعنی همین که فردی حق را هم به زبان نپذیرد مرتکب جور شده است . از طرفی اگر حق کسی را پایمال کند بدو ظلم کرده است . پس مقابل واژه قسط , ظلم را داریم که به معنای این است که حق کسی را بدو نداده ایم .
هرگاه در جمهوری اسلامی به این مرحله دستیافتیم، آن روز، جمهوری ناب اسلامی محقق شده است؛ چراکه تمام دین برای برپایی قسط است و دین آمده تا با آن قسط درونی و بیرونی را محقق کنیم. اگر دین در جامعهای برپا شد و قسط محقق نشد، شهد و شیرینی دین به کام مردم نخواهد نشست. در جامعهی ما امروز به نام اسلام، اقتصاد ربوی پیاده میشود؛ لذا مردم و جوانان به حق خود نمیرسند، پس تصور میکنند دین ناکارآمد است.
وقتی ذات پدیده ای همچون بورس که بر مبنای طمع پایه ریزی شده در جامعه اسلامی رخنه میکند و یا ساختار پدیده ای همچون بانک بر مبنای سود های تعیین شده و بدون در نظر گرفتن قواعد اسلامی است در وهله اول باعث میشود مال مردم دچار شبه شود و در وهله دوم تبعات ان در جامعه اسلامی خواهد بود.
?برگرفته از جلسه 499 #کلبه_کرامت با عنوان «کارکرد اسلام»