بسم الله الرحمن الرحیم
چکیده ای از اخلاق سیاسی و قواعد فقه سیاسی
فقه و اخلاق و بالتبع قواعد فقه سیاسی و اخلاقی سیاسی، از جمله علوم اخرویاند که ارتباط و اشتراک مبنایی با یکدیگر داشته و در بسیاری از اهداف مشترکند. در این مقاله، ضمن بیان رابطه فقه سیاسی و اخلاق سیاسی، به مبانی و اهداف مشترک این دو علم پرداخته شده و در نهایت نگاه اخلاق به قواعد فقه سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است.
فرضیه مقاله این است که قواعد فقه سیاسی شکلی از طراحی شارع مقدس در الزامی کردن ارزشهای اخلاقی و اصول دینی و استقرار آنها در جامعه است.
نگاهی کلی به اخلاق و فقه
عالمان مسلمان و به خصوص دانشمندان علم اخلاق اعتقاد دارند که همهی علوم برای نفس انسان کمال و سعادت است، ولی از لحاظ شرافت و جمال و وجوب و عدم وجوب تحصیل متفاوتند. علاوه بر این در تقسیمی علوم را به دنیوی و اخروی تقسیم کردهاند. این تقسیم با توجه به بیشترین فایدهای است که فرد از آن علم در آخرت یا دنیا میبرد برای مثال علم اخلاق و فقه که بیشترین فایدهاش مربوط به آخرت است را از علوم اخروی و علم هندسه و عروض را که بیشترین فایدهاش به دنیای فرد مربوط است را از علوم دنیوی دانستهاند. در این راستا تحصیل علم الهی یا اصول دین که شریفترین علوم است واجب عینی است و در مرتبه بعد، علم اخلاق که وسیله شناخت عوامل نجاتدهنده(منجیات) و هلاککننده(مهلکات) نفس است و سپس فقه قرار دارد و فراگیری اخلاق و بخشهایی از فقه نیز واجب است. البته ممکن است فراگیری علوم دیگر نیز در مواقعی موجب شود که این وجوب کفایی است.
برای روشن شدن گستره بحث و جایگاه سیاست در علم اخلاق و فقه، به بیان تقسیمات مطرح شده در این دو علم میپردازیم.
در اخلاق، مباحث اخلاقی به یک اعتبار به دو بخش اخلاق فردی و جمعی تقسیم میشود، در اخلاق فردی، توصیهها و بایدها و نبایدهایی در جهت کسب فضایل و طرد رذایل اخلاقی با هدف اصلاح فرد صادر میشود، در این قسم، ارتباط فرد با دیگران و جامعه کمتر مدنظر است و به همین دلیل مباحث اخلاق سیاسی ارتباط چندانی با این بخش ندارد. در اخلاق جمعی، مباحثی از قبیل ارتباط فرد با دیگران(به عنوان افراد جامعه)، ارتباط با حاکمان و کارگزاران نظام، ارتباط فرد به عنوان حاکم یا کارگزار با دیگران و ارتباط حاکم با دیگر کارگزاران و مجموعهی نظام مورد بحث قرار میگیرد؛ به عبارت دیگر، بحث درباره ارتباط متقابل مردم و حاکمان است و توصیههایی که به فرد به عنوان حاکم یا رعیت میشود موضوع اخلاق سیاسی است. اخلاق سیاسی گسترهی وسیعی در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، نظامی، قضایی و... را شامل میشود و علم اخلاق در این عرصه، در پی اصلاح روابط افراد و در نهایت اصلاح جامعه است. در این قسم از اخلاق نیز اصول و ارزشهایی عام یا خاص مدنظر شارع مقدس است و توصیههایی اخلاقی وارد شده در این زمینه همه در جهت استقرار آن ارزشها در جامعه میباشد؛ برای مثال اصولی همانند عدالت و انصاف، مساوات و عدم تبعیض، رجحان اعانه به خیر و حرمت اعانه به ظالم را میتوان از جمله اصولی ارزشی برای اصلاح جامعه تلقی کرد.
در فقه نیز تقسیمات مختلف از حیثهای متعدد انجام شده است. از جمله تقسیمات، تقسیم مباحث فقه به فقه فردی و فقه جمعی است در فقه فردی، ابوابی مانند طهارت و صلوه (نماز) هست و در فقه جمعی مباحثی چون امر به معروف و نهی از منکر، حدود و قضا مورد بحث قرار میگیرد. مباحث فقه جمعی در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، قضایی، سیاسی و... قابل کاوش و بررسی است. قواعد فقهی نیز همچون فقه دارای تقسیمات فوق است. علاوه بر اینکه برخی از قواعد عام بوده و در چند عرصه یا در تمامی عرصهها قابل اعمال هستند، با این وجود، موضوع فقه سیاسی و قواعد فقه سیاسی نیز احکام روابط متقابل مکلفان به عنوان حاکم و رعیت(مردم) و همچنین احکام مربوط به ارتباط دولت(نظام سیاسی) ـ به عنوان یک شخصیت حقوقی مستقل ـ با کارگزاران و مردم میباشد. اخلاق سیاسی نیز مباحثی درخصوص این موضوع ارائه میدهد؛ با این تفاوت که در اخلاق سیاسی بایدها و نبایدهای سلوک سیاسی و اصلاح رفتار توصیه میشود، اما در فقه و قواعد فقه سیاسی، احکام فقهی سیاسی این رفتار تعیین شده بعلاوه ساختار نظام تا حدودی مشخص میگردد.
گردآورنده:زینب قاری
منبع:سایت خامنه ای