بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام وابسته به زلف هیچ کس نیست...
امید پیشگر در این مقاله می نویسد:« محمد (صلی الله و علیه وآله) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند. آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمى گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى زند و خداوند به زودى شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد. زمانی که آیه نازل شد این آیه در گرماگرم نبرد اُحد نازل شد؛ زمانی که آتش جنگ میان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود؛ ناگهان صدایى بلند شد و کسى گفت: محمد را کشتم. .. محمد را کشتم. .. این درست زمانی بود که مردى به نام «عمرو بن قمیئه حارثى» سنگ به سوى پیامبر صلی الله و علیه وآله پرتاب کرد، پیشانى و دندان آن حضرت شکست و لب پایین ایشان شکافت و خون صورت وى را پوشانید. در این لحظه، دشمن خواست که پیامبر صلی الله و علیه وآله را کشته و کار را یکسره کند که «مصعب بن عمیر» یکى از پرچمداران ارتش اسلام، جلو حملات آنها را گرفت و خودش در این میان کشته شد. او چون شباهت زیادى به پیامبر صلی الله و علیه وآله داشت؛ دشمن چنین پنداشت که پیغمبر صلی الله و علیه وآله در خاک و خون غلتیده است برای همین خبر کشته شدن حضرت را با صداى بلند به همهی لشگرگاه رسانید. انتشار این خبر به همان اندازه که در روحیه بت پرستان اثر مثبت داشت، در میان مسلمانان تزلزل عجیبى ایجاد کرد. جمعى که اکثریت را تشکیل مى دادند به دست و پا افتاده و از میدان جنگ به سرعت خارج مى شدند، حتى بعضى در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر صلی الله و علیه وآله از آیین اسلام برگردند و از سران بتپرستان امان بخواهند. در مقابل این عده، اقلیتى فداکار و پایدار همچون على علیه السلام و ابودجانه و طلحة و بعضى دیگر بودند که بقیه را به استقامت دعوت مى کردند. برای مثال «انس بن نضر» به میان آنها آمد و گفت: اى مردم اگر محمد صلی الله و علیه وآله کشته شد، خداى او که زنده است؛ بروید و پیکار کنید و در راه همان هدفى که پیامبر صلی الله و علیه وآله کشته شد،شربت شهادت بنوشید! این را گفت و به دشمن حمله کرد تا کشته شد؛ اما خیلی زود روشن شد که پیامبر صلی الله و علیه وآله زنده است و این خبر یا اشتباه بوده است یا دروغ؛ در چنین فضایی آیه مورد بحث نازل شد و دسته اول را سخت نکوهش کرد.این آیه بیانگر حال همین اشخاص است که دین داریشان برای دنیاداری است و تا زمانی پای پرچم دین سینه میزنند که منافع دنیایی شان تأمین شود؛اما همین که آن به خطر افتد به سرعت دست از دین و دین داری شسته به کفر سابق برمیگردند. برای همین، آنها که در جنگ اُحد با شنیدن قتل رسول خدا صلی الله و علیه وآله برگشتند،از دین برگشتند نه از پیکار. دلیل دیگر بر این معنا (که مراد برگشت از دین است و نه ترک نبرد) نبود چنین تعبیری درجنگ های دیگر؛ مانند حنین و خیبر است با اینکه چنین افرادی در آن جنگ ها نیز فرار کردند؛ اما دیگر چنین تعبیری نازل نشد.در تأیید این معنا ابن هشام مینویسد: انس بن نضر (عموى انس بن مالک) به عمر بن خطاب و طلحة بن عبید اللَّه و جمعى از مهاجرین و انصار روبرو شد که دست از جنگ کشیده بودند.پرسید: چرا ایستاده اید؟ گفتند: رسول خدا صلی الله و علیه وآله کشته شد. پرسید: پس بعد از حیات رسول خدا صلی الله و علیه وآله زندگى را مى خواهید چه کنید؟ جا دارد شما هم در همان راهى که رسول خدا صلی الله و علیه وآله در آن راه کشته شد بمیرید! آن گاه رو کرد به دشمن، و آن قدر شمشیر زد تا کشته شد. خلاصه اینکه عدهای بودند که ایمانشان بند به وجود شخص رسول خدا صلی الله و علیه وآله بود و با حضور آن حضرت، ایمانشان باقی و با رحلت و شهادتش از بین مى رفت و این نقیصهی بزرگی بود که خداوند متعال در این آیه آن را به شدت نکوهش کرده است.
درسی که این آیه به ما میدهد: این آیه با فرد پرستی مبارزه میکند و درسی که در این باره مىدهد درسى است براى همهی مسلمانان در همهی قرون و اعصار. مسلمانان باید از قرآن بیاموزند که رسیدن به هدف، هرگز نباید متکی به شخص یا اشخاص باشد؛ بلکه باید بر محور یک سلسله اصول دور بزند که با تغییر افراد یا رحلت آنان حتى کسی مانند پیامبر خدا صلی الله و علیه وآله، آن کار تعطیل نگردد. اساساً رمز بقاى یک مکتب به همین است و برنامه ها و تشکیلاتى که متکی به شخص هستند دوامی نداشته و با رفتن آن فرد به سرعت از هم میپاشد.. »
گردآورنده:زینب قاری
منبع:سایت تبیان