شنبه, ارديبهشت 1, 1403

بشتاب به سوی ولایت

بشتاب به سوی ولایت

منادی ندا سر داد: آهای جمعیت به هم فشرده، گام‌ها بلندتر بردارید تا به رسول برسید و آهای جمعیت جلورفته، بازگردید که رسول را امر مهمی با شماست. (همیشه باید همین باشد؛ باید کسی نه جلوتر از امامش باشد و نه عقب‌تر که هلاک می‌گردد.)
سال دهم هجرت است. به دستور الهی آخرین سفر پیامبر(ص) به مکه برای تعلیم حج و اعلام ولایت ائمه (علیهم‌السلام) آغاز شده است. بیش از صدوبیست هزار نفر همراه آن حضرت‌اند.

بلافاصله پس از پایان مراسم حج، اعلام می‌شود همه حجاج از مکه خارج شده و برای برنامه‌ای مهم در #«غدیر_خم» (که کمی قبل از محل جداشدن کاروان‌ها بود) حضور یابند.
همهمه‌ها بالا می‌گیرد؛ رسول چه امر مهمی دارد؟ چه خطبه‌ای‌ست که حتماً باید در این مکان و بین این همه جمعیت خوانده شود؟
مرکب‌ها از حرکت ایستاده‌اند و مردم پیاده شده‌اند. هرکس جایی برای توقف سه روزه آماده می‌کند.
حلقه‌های به هم فشرده جمعیت به دور رسول بسته می‌شود. سؤال‌ها و همهمه‌ها همچنان جمعیت را از سکون و سکوت درآورده است.
دوباره منادی ندا می‌دهد: جمعیت خموش. پیامبر را با شما کاری‌ست، با شما حرفی‌ست، پیامبر می‌خواهد خطبه بخواند، می‌خواهد به شما وصیت کند. خموش باشید و گوش فرادهید.
به دستور پیامبر، سلمان و ابوذر و مقداد و عمار مکانی را زیر چند درخت کهنسال کنار برکه آماده کرده‌اند.
پیامبر بر روی منبری از پشته‌های انباشته شتران می‌ایستد؛ محکم و استوار. امیرالمؤمنین را فرامی‌خواند تا بر فراز منبر و سمت راست حضرت بایستد. می‌خواهد پیام پروردگار عالمیان را به جمعیت بدهد. امر، امر خداست. نباید کلمه‌ای کم و بیش شود.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم...
خطبه شروع می‌شود، جمعیت از تکاپو و همهمه ایستاده و ساکت و ساکن محو نگاه و کلام رسول خویش است.
پیامبر #خطبه_غدیر می‌خواند.
حمد و ثنای خدا می‌گوید.
آیه تطهیر می‌خواند. و می‌گوید که باید فرمان مهمی درباره امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب ابلاغ کند. که اگر این پیام را نرساند، رسالت الهی را نرسانده‌ است و ترس از عذاب خداوند دارد.
پیامبر #خطبه_غدیر می‌خواند.
امامت دوازده امام بعد از خود تا آخرین روز دنیا را اعلام می‌کند تا همۀ طمع‌ها یکباره قطع شود. نکته مهم را یادآور می‌شود که ولایت آنان بر همه انسان‌ها در طول زمان‌ها و مکان‌ها در جمیع امور بر همگان واجب است.
پیامبر #خطبه_غدیر می‌خواند.
«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»
فضایل امیرالمؤمنین را دوباره متذکر می‌شود. و تصریح می‌کند که هرکس از ولایت ائمه سرباز زند اعمال نیکش سقوط می‌کند و در جهنم خواهد بود. غضب الهی بر دشمنان اهل بیت را نمودار می‌کند. و غاصبین را لعنت می‌کند.
پیامبر #خطبه_غدیر می‌خواند.
مگر نه اینکه خداوند در آیه مباهله، همو که در جواب مسیحیان نجرانی بر قلب نازنین پیامبرش نازل شد تو را جان و نفس پیامبر خواند؛ مگر نه اینکه نور محمد و تو و فاطمه و فرزندانش اول‌خلق عالم بود. مگر نه اینکه خداوند تو را آن‌قدر دوست دارد که ولایت تو را شرط ورود به بهشتش می‌داند؛ جان عالم به فدایت! قدمی بالاتر بیا تا رسول دستانت را بالا بگیرد؛ همان دستانی که همیشه حامی پیغمبر بود، همان دستانی که حامی فقیر و یتیم و مؤمنین بود، همان دستانی که وقتی تیغ و شمشیر به دست می‌گرفت هماوردی نمی‌یافت. لعنت خدا بر دشمنانت که تو را دست‌بسته به بیعت بردند، که آن نیز عظمت و ولایت‌پذیری تو را از پیامبر می‌رساند که باید سکوت می‌کردی، تا اینکه نامردمان و بدعهدان و ظالمین به انسان‌ها، تو را بستند و بردند و تو که عقل و علم مجسم بودی، تو که بنده خاص و خالص خدا بودی، تو که قرآن خدا بودی، برای اینکه امت پیغمبر را تفرقه نیفتد سکوت کردی. سکوت نه، زهری دمادم. چون از عهد الست می‌دانستی که مردمان بی‌ولایت و بی‌امامت، یارای دیدن راه، یارای تشخیص درست راه و یارای رشد و کمال تا خود خدا را ندارند. بی‌ولایتِ تو فقط نفس حیوانی‌شان رشد می‌کند؛ می‌خورند و می‌پوشند و زاد و ولد می‌کنند و چند روز بالا و پایین دنیا را سپری می‌کنند تا زمان مرگ. آنگاه خواهند دید حقیقت انسان، حقیقت عالم و حقیقت ولایت تو را؛ آنگاه خواهند دید که نماز بی‌ولایت تو، صورت و ظاهری بیش نداشته؛ که باطن همه تویی.
تو وسيله و جهت رسيدن تا خود خدایی. تو صراط‌ مستقیمی. اصلاً تو براى اين كار به امامت منسوب شدی که مردمان با تو حق و باطل را تشخیص دهند؛ میزان تویی.
پیامبر #خطبه_غدیر می‌خواند و همه در سکوت و سکون گوش فرامی‌دهند. ای کاش گوش‌ها سنگین نبود، ای کاش مُهر بر قلب‌ها نبود، ای کاش بی‌خردان را یارای تعقل و تفکر بود، ای کاش منافقان و کوردلان سخن پیامبر که نه، سخن خدا را دگرگون نمی‌ساختند.
ای وای بر ما! ای وای بر انسان بعد از پیامبر! که چه ظلم‌ها دیده و می‌بیند از ستمگرانی که طمع قدرت و حکومت چند روزۀ دنیا فریب‌شان داد و تا ظهور فرزند نازنیتش حضرت صاحب‌‌الزمان که جان عالم به فدایش، راه را بر انسان‌شدن و راه را بر حقیقت بستند.
پیامبر #خطبه_غدیر می‌خواند.
مردمان گوش فرامی‌دهند. برخی شادمان از این انتخاب و برخی ناراحت و غمگین که حکومت و قدرت به دست‌شان نمی‌رسد و چه کوته‌فکرند و چه بی‌خرد مردمانی که حقیقت دنیا، حقیقت ولایت، حقیقت امامت را به چند روز دنیای فانی برگزیدند و یاری نکردند نفس پیامبر را. و یا گامی جلوتر از علی رفتند و یا عقب ماندند از #علی.
#غدیر هم عید است و روز شادمانی اهل آسمان و زمین؛ و هم خون دل خوردن به جفایی است که مردمان کوته‌فکر دنیازده به بشریت و انسانیت کردند.
#غدیر هم نوید و بشارت است به ولایت‌پذیران و هم هشدار است به ولایت‌گریزان.
#غدیر هم سخن خداست برای #علی‌دوستان و #علی‌جویان و هم سخن شیطان است برای علی‌گریزان.
وقتی پیامبر خطبه می‌خواند، تو نجوای شیطان را در گوش و جان اهلش می‌شنوی؛ همان‌ها که به جای #ولایت_علی، #ولایت_شیطان را برگزیدند.

از این نویسنده

  • نگاهی گذرا به فلسفه حجاب

    شکرگزاری و حال خوب (قسمت سوم)

    شکرگزاری و حال خوب (قسمت چهارم)

    شکرگزاری و حال خوب (قسمت دوم)

    شکرگزاری و حال خوب قسمت اول

Iran 80.3% Iran
United States 4.7% United States
Germany 3.3% Germany

جمع:

89

کشورها
امروز: 39
روز گذشته: 74
این هفته: 471
هفته ی گذشته: 555
این ماه: 1,692
ماه گذشته: 2,339

تماس با واحدهای اسوه

02155390120
02155482025
واحد وام، داخلی 1
واحد فرهنگی و ازدواج، داخلی 2
واحد رفاهی و خدماتی، داخلی 4
مدیریت:
02155377676
09911135529

ارتباط با ما

آدرس : تهران، میدان انقلاب، خیابان کارگر جنوبی، پایین‌تر از چهارراه لشکر، روبروی دانشگاه علامه طباطبایی (یا پمپ بنزین) کوچه شهید علی غیاثوند قیصری- بن بست آریا- پلاک 6 - زنگ سوم
ایمیل: info@osveh.org ساعت کاری موسسه: شنبه تا چهارشنبه 8 الی 16

کدام بخش از مطالب سایت برای شما جذابتر است؟
© 2024 osveh.org. All Rights Reserved

 Design & Developed by Fatima Co.