(بسم الله الرحمن الرحیم)
اراده ام برای خودسازی ضعیف است چگونه باید آن را تقویت کنم؟
( قسمت اول)
دوست گرامی. در پاسخ به این سوال ابتدا به فرایند تحقق اراده در خودسازی و سپس به راهکارهای تقویت چنین اراده ای اشاره خواهد شد.
الف. فرایند تحقق اراده خودسازی
شناخت خودسازی
تا زمانی که آدمی خود و کمال مطلوب خود را نمیشناسد و از استعداد خود برای رسیدن به کمال و تعالی روحی در غفلت و بیخبری به سر میبرد، اراده و شوقی برای خودسازی احساس نمیکند. برای تحقق اراده و حرکت در مسیر سلوک، غفلت زدایی و کسب آگاهی نسبت به خودسازی، ضرورت قطعی دارد.
شناخت مبدأ و معاد، ارزش و جایگاه انسان در آفرینش، هدف زندگی و خلقت، نقش دین و بندگی خدا در کمال و سعادت انسان، جایگاه نماز و واجبات دیگر در دینداری و سلوک، تأثیر گناه و عواقب ترک بندگی خدا و اطلاعاتی ازایندست که در آموزههای دین مطرح میشود، زمینهساز تحقق اراده برای حرکت در راه خدا است؛ بنابراین مطالعات و تحقیقات مستمر در زمینه خودسازی، اراده انسان را برای حرکت در مسیر تعالی روحی تقویت مینماید.
تصدیق فواید و آثار آن
عامل دوم، بعد از شناخت تصوری خودسازی و سلوک، تصدیق فواید و آثار آن است. شناخت خودسازی لازم است، اما کافی نیست، باور و تصدیق نسبت به فواید و آثار و نتایج آن و همچنین احساس نیاز ضروری به خودسازی، برای تحقق اراده و اقدام عملی لازم است. در پایان کتاب به برخی از آثار و نتایج گرانسنگ خودسازی اشاره شده است.
شوق مؤکد یا احساس قوی
آگاهی و بیداری و شوق خودسازی و بندگی حقایقی تشکیکی و دارای مراتب است؛ ازآن رو به هر مقدار که سطح آگاهی انسان نسبت به حقیقت زندگی، خودسازی و بندگی و آثار و فواید و نتایج گرانبهای آن و همچنین عظمت روح و گستردگی استعداد انسان و حقایق دیگر حیات، افزایش مییابد، سالک شوق بیشتری برای رسیدن به کمال و قرب الهی خواهد داشت.
پس به آگاهی و بیداری حاصل در ابتدای سلوک نباید بسنده کرد، چون ممکن است بهقدری ضعیف باشد که نتواند رهرو را برای تحمل سختیهای راه خدا آماده سازد، اما با کوشش در عرصه تحقیق و مطالعه و علمآموزی مستمر، سالک به آگاهی بیشتری نسبت به حقایق پیش گفته، دست مییابد و به تدریج شوق بیشتری در وجودش شکوفا میشود و این شوق مؤکد، طلب عاشقانه قرب به خدا و کمال را تحقق میبخشد و اراده سالک را برای حرکت تقویت میکند.
ب. برخی راه کارهای تقویت اراده
علاوه بر مبادی اصلی تحقق اراده، برخی راهکارها، باعث تقویت اراده خواهند شد:
هدفداری و آرزومندی
هدفداری منبع انرژی انسان در زندگی است، کما اینکه پوچی و بی هدف بودن، اراده را ضعیف میکند و آدمی را بی خاصیت میسازد. بهترین انگیزهای که باعث تقویت اراده انسان در مقام سلوک و رشد معنوی میشود، آرزوی کمال و قرب به خدا و کسب رضایت و محبت الهی است.
اگر انسان هدفش الهی باشد و کارش را برای رضای خدا انجام دهد و رضایت معبود و معشوق عالم برایش مهم جلوه کند، طبعاً ارادهای قوی برای کار و عمل و عبادت خواهد داشت.
البته انگیزه رضایتمندی بهصورت حداقلی مطرح است؛ زیرا برای مؤمن انگیزه بالاتر و والاتری وجود دارد و آن کسب محبت خدا است. به دست آورد محبت خداوند بالاترین انگیزهای است که انسان را برای عمل و عبودیت و سلوک عرفانی، آماده و با نشاط میسازد.
محبت خداوند است که انسان را به مقام خلیفه الهی میرساند و او را به اثرگذارترین موجود هستی بعد از خدای متعال تبدیل میکند. این مقام جز با اطاعت و بندگی حاصل نمیشود؛ بنابراین اگر کسی جایگاه خود در هستی را بهدرستی دریابد و آن را هدفگذاری کند، قطعاً انگیزه و ارادهای محکم خواهد داشت.
پشتکار و تمرین عملی
همانگونه که علم بر اراده تأثیر میگذارد، عمل و تمرین و مقاومت عملی نیز، اراده را تقویت میکند؛ در روایت آمده: العلم یهتف بالعمل فان اجاب و الّا ارتحل؛علم، عمل را به دنبال خود فرا میخواند و دعوت میکند، اگر عمل به دنبال علم آمد، آنگاه علم باقی میماند و بلکه توسعه مییابد، ولی اگر عمل به دنبال علم نیامد، علم نیز باقی نخواهد ماند.
هم عمل بدون علم، کم اثر و گاهی حتی مخرب است و هم علم بدون عمل، خنثی و بی اثر میماند؛ ازآن رو پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه وآله) دستور میدهد که هرگاه تصمیم جدی بر انجام کاری اتخاذ کردى، با توکل به نیروی لایزال الهی، هدف خود را با قاطعیت تمام دنبال کن: فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکّلْ عَلَی اللّهِ؛چون تصمیم بر کاری گرفتی، پس به خدا توکل کن و انجام بده.
تمرین عملی مستمر، از مؤثرترین راههای تقویت اراده است، داشتن هدف روشن، تعقل، معنویت و تلقین، همگی به این معنا است که فرد آدرس مقصد خود را میداند و توشه سفر را نیز به همراه دارد، هیچ مسافری تنها با داشتن آدرس و خرج سفر به مقصد نرسیده است، رسیدن به مقصد، علاوه بر موارد فوق نیاز به این دارد که فرد از جای خود حرکت کند و ابتدا با هر زحمتی که هست، اقدامات عملی خود را آغاز نماید و از اموری که فرد را مقصد دور میکند، مثل هوا و هوس، شهوترانی و دیگر موانعی که در ابتدا ذکر شد، دوری گزیند.
حضرت امیر (علیه السلام) این نکته اساسی را چنین بیان میکند: من یعْمَلْ یزدَدْ قوةً؛هر کس عمل کند، قوت او زیاد میشود، من یقَصِّر فی العمل یزدد فرَةً؛هر کس در عمل کوتاهی کند، سستی او افزون شود.
بنابراین برای تقویت اراده اگر سالک با خود قرار بگذارد، کاری را که تمام مسائل پیرامون آن را سنجیده و به اثرات مثبتش در زندگی واقف شده است، انجام دهد و بهطور مستمر در راه تحقق آن تلاش کند، دارای ارادهای قوی خواهد شد.
مثلاً اگر با خود عهد کرد، نماز اول وقت بخواند یا روزانه ساعتی را به ورزش اختصاص دهد، تعلل و تنبلی نکند و حتماً این کار را انجام دهد و توجه داشته باشد که رسیدن به هدفها، محتاج زمان و پشتکار و تمرین است و در این راه، تلاش و فعالیت مستمر، ضرورت دارد.
رعایت نظم و انضباط
نفس آدمی، راحتطلب و قالب گریز و خواهان بیقیدی است. هر چه انسان بتواند نفس را در قالب و محدودههای معقول و مورد تأیید عقل و شرع قرار دهد، کم کم نفس قوت مییابد و ارادهاش تقویت میشود. نبی اکرم (صلی الله علیه وآله ) فرمودند: ان الشدید لیس من غلب الناس و لکن الشدید من غلب نفسه؛قوی، کسی نیست که به مردم غلبه کند، بلکه کسی است که بر نفس خود غلبه کند؛ ازآن رو انسان سالک باید نیازهای متعدد مادی و معنوی خود را در نظر بگیرد و برای تأمین آنها برنامه منظم و جامع و کاملی داشته باشد و نسبت به انجام آن جدی باشد.
ورزش و فعالیت جسمی مناسب
همانگونه که قبلاً اشاره کردیم، نفس انسان به دنبال راحتی است. هر چیزی که باعث شود انسان مقداری سختی بکشد و نفس را به تحمل وادارد، باعث قوت اراده میشود. فعالیت ورزشی مناسب که موجب عرق ریختن و تحرک شود، در این راستا تأثیر بسزایی دارد.
بنابراین سالک باید از کم تحرکی و گوشهنشینی پرهیز کند و حتماً ساعتی را در روز به ورزش و فعالیت جسمی حتی در حد پیادهروی ساده بپردازد. بهترین نوع ورزش که تأثیر بهتری در تقویت اراده دارد، کوهنوردی است که طی آن، در هر قدمی که برمیدارد و بالاتر میرود، ارادهاش تقویت میشود.
نماز شب و تهجد
برخاستن در نیمهشب و ترک راحتی و خواب و بیداری سحر، از عوامل مهم تقویت اراده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) برای انجام مأموریت بسیار مهم خود، نیازمند ارادهای قوی و قاطعیت در عمل بودند؛ ازآن رو خداوند متعال شب خیزی را به ایشان توصیه فرمودند: إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلا؛یعنی اگر اراده قوی میخواهی تا در کار خود موفّق باشی، اگر میخواهی این راه پرمشقّت و سختی که در پیش داری، تو را از پا در نیاورد، از نماز شب و تهجّد کمک بگیر.
تحمل سختیهای زندگی و بندگی
مقاومت در برابر سختیهای زندگی، دیگر عامل مهم تقویت اراده است. در این زمینه به چند مطلب اشاره میکنیم:
اول؛ سختی دو نوع است، سختی اضطراری و سختی اختیاری
نوع اول؛ سختی اضطراری سختیهایی است که زندگی به انسان تحمیل میکند، مانند مصیبتها و بیماریها و نداریها و کمبودها و از دست دادنها و رنج ها و دردها؛ این سختیها تا حد زیادی سازنده است و به اقتضای ربوبیت الهی عارض انسان میشود و نوعی امتحان محسوب میگردد.
نوع دوم؛ سختیهای اختیاری است، یعنی سختی کشیدن و ریاضت در راه خدا با آگاهی و اختیار. دینداری و خودسازی نیازمند صبر و بردباری فراوان است که باید بهصورت اختیاری تحمل کرد و قطعاً برای انسان سازنده خواهد بود و ما در بحث خودسازی از این نوع سختیها سخن میگوییم.
دوم؛ اصل بندگی و حقیقت خودسازی و مراقبه، سختی کشیدن در راه خدا است و به اقتضای ربوبیت الهی، کسانی که در مسیر بندگی قرار میگیرند، با تحمل سختیهاست که ساخته میشود و ایمانش محک میخورد و امتحان بندگی میدهد.
اگر انسانی که به خدا ایمان دارد، خودش برای خودش دشواریهای بندگی و اختیاری را به جان نخرد و سختی نماز و روزه و خمس و زکات و شبزندهداری و انجام نوافل و مستحبات را تحمل نکند و در این زمینه تنبلی و کاهلی به خرج دهد، گرفتار سختیهای اضطراری زندگی میشود و خدای متعال ناچار و به اقتضای ربوبیت خود، به او سختیهای زندگی را میچشاند و او را با درد و رنج زندگی میآزماید و با دشواریها و شکستهای زندگی پرورش میدهد و اینچنین ایمان او را محک میزند و توکل او را میآزماید.
این قانون مهم زندگی است که اکثر ما از آن غافلیم؛ ازآن رو گرفتار سختیها و رنج های اضطراری زندگی میشویم. سختیهای اضطراری آرامش و آسایش انسان را سلب و او را دچار رنج و تعب فراوان مینماید و تأثیر مثبت آن نیز در قیاس با سختیهای اختیاری بسیار کمتر است، درحالیکه سختیهای اختیاری، کاملاً به نفع انسان است و به او آرامش میدهد و موجب لذت و سعادت واقعی میگردد و قرب خداوند را در پی خواهد داشت. سختیهای اختیاری است که تحت عنوان خودسازی دینی و سلوک، انسان را آماده ورود به زندگی جاودان و لقاءالله میکند.
سوم؛ دنیا جای آرامش و عیش و نوش و خوشگذرانی نیست و نباید به زندگی بهعنوان جایی برای راحتطلبی و لذتجویی و کامیابی نگریست، بلکه اصولاً دنیا دار سختی است و خدا انسان را در تعب آفریده است و با صبر و تحمل او را پرورش میدهد، فلسفه زندگی و بندگی خدا نیز چیزی جز ریاضت و سختی کشیدن در راه خدا و برای رسیدن به خدا نیست.
انسان کافر چون به روح و زندگی پس از مرگ و معاد اعتقاد ندارد، زندگی را محل کامیابی و خوشگذرانی میداند و هدف زندگی را رسیدن به لذت برتر معرفی میکند و تمام همت و کوشش خود را برای رسیدن به زندگی مرفهتر و راحتتر صرف مینماید و پیوسته در پی آسایش است، آسایشی که هرگز به آن نمیرسد.
اما انسان الهی دقیقاً بر عکس او میاندیشد و دنیا را محل کار و کوشش سخت و تلاش مستمر برای وصول به کمالات الهی و آماده شدن برای حیات پس از مرگ میداند و معتقد است با زحمت زیاد و تحمل ریاضت و صبر در مقام بندگی، باید خود را آماده لقای محبوب نماید.
گردآورنده:زینب قاری
منبع:سایت پرسمان