بسم الله الرحمن الرحیم
گفتیم در جامعه توحیدی اختلاف در ظاهر جسم مثل زیبایی، استعداد، نیرومندی و... هست؛ اما این اختلافات منشأ اختلافات حقوقی نیست.
گفتیم جامعه توحیدی، جامعهای است که همه در آن امکان رشد و حرکت به سوی تعالی را داشته باشند و اختلافی در این موضوع بین اقشار مختلف نباشد.
اما در تعریف دین بسیار گفتهاند؛ اما آنچه به زبان ساده میتوان گفت این است که برنامه، مسلک، آیین و مکتبی است که به وسیله پیامآوری از طرف خداوند متعال به ما رسیده است.
بنابراین جزو عناصر دین و قوام دین است «ایمان» به این «پیامآور».
پیامآوری که از طرف خدا مأمور به رشد و تعالی بندگان است؛ بندگانی که اطاعت میکنند و عبادت میکنند خدای رحمان را.
اولین بحث مقدماتی و لازم در پرداختن به بحث پیامآور و نبوت، فلسفه نبوت است.
در فلسفه نبوت باید دانست که حواسّ، غرائز و خرد انسان، برای راهبری و دستگیری انسان کم است.
بله غریزه برای زنبور کافی است. تکامل، ترقی، پیشرفت در کار زنبور عسل و هیچ حیوانی نیست. آنچه هست وحی فطرت و وحی غرائز و راهنمایی آفرینش خلقت او است که او را حرکت میدهد، راه نشان میدهد، موانع را به او نشان میدهد تا کار خود را انجام دهد.
اما تو ای انسان، از بدو تولد عقل درونی بسیار ضعیفی داری که همان غریزه توست. میدانی که غذا را باید با دهان جستوجو کنی.
رفته رفته که بزرگ و بزرگتر میشوی عقل تو در هر مرحله از زندگیات رشد میکند تا جایی که به سنی میرسی که خودت را میشناسی، جلوی آینه میایستی و ظاهرت را مرتب و آراسته میکنی.
برایت مهم میشود که چه بپوشی و چگونه رفتار کنی تا جلوه کنی.
در این زمان تو به «خودآگاهی» رسیدهای و میدانی انسانی و از سایر موجودات و مخلوقات متفاوتی.
اما آیا همین برای تو بس است؟
آیا همینقدر به خودآگاهی رسیدی برای تو کافی است؟
تا اینجا عقل درونی تو به کمکت آمد و تا حدودی مسیر زندگیات را پیمودی؛ اما عقل تو یا بهتر بگوییم عقل بشر محدود است و بینهایت نیست؛ درحالیکه نیازهای بشر نامحدود و بینهایت است و عقل درونی انسان نمیتواند همه نیازهای بشر را، همه دردهای بشر را بشناسد و درمان کند.
به یک عقل بیرونی نیاز است؛ عقلی که کامل باشد، قوی باشد، عمیق باشد تا عقل و غریزه تو را هدایت و راهنمایی کند، پرورش دهد، و عقل زیر خاک مدفونشده تو را بیرون بکشد.
و این فلسفه نبوت است؛ فلسفه پیامآور الهی است که میخواهد انسان را به تعالی برساند؛ خود رشدیافته و خود عقل کامل است و از طرف خدا مأمور است که عقل تو را نیز از زیر خاک و از زیر خرافات و بدعتها و زنجیرها نجات دهد.
درست برعکس و خلاف پادشاهان و چپاولگران عالم که نمیخواهند انسان بفهمد و جهل انسان برای آنها مفیدتر است.
بنابراین تا با هدایت آن عقل بیرونی کامل، باید درک کنی آیین الهی که برای تو خلق شده است تا به سعادت و خوشبختی حقیقی برسی.
«انسان بدون هدایت وحی، بدون اینکه وحی به سراغ او بیاید و به دادش برسد، نمیتواند خودش را به سرمنزل سعادت برساند. و وقتی وحی آمد، عقل را سرکوب نمیکند، همچنانی که غریزه را سرکوب نمیکند، همچنانی که حواس ظاهره را از بین نمیبرد؛ نه، میآید حواس ظاهره را، غرائز انسانی و بشری را، نیروی خرد و اندیشه آدمی را تقویت میکند، تهذیب میکند، تزکیه میکند، دستگیری میکند، به او میآموزد. این وظیفه وحی است؛ بنابراین فلسفه نبوت این است.»
برداشتی آزاد از جلسه چهاردهم کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»؛ مقام معظم رهبری