بسم الله الرحمن الرحیم
در فلسفه نبوت گفتیم که حواسّ و غرایز و عقل درونی انسان برای هدایت و رفع نیازهای نامحدود انسان کم است و نبی میآید تا هدایت کند این عقل درونی را.
انسان که دارای فکر، تدبیر، اراده و اختیار و انتخاب است و همینها باعث تمایز او از سایر جانداران شده است؛ به مرحلهای از رشد جسمانی که میرسد، خود را بینیاز از پروردگارش میداند و خیال میکند آنچه از علم و فناوری و ثروت و حتی رشد جسمانی کسب میکند، همه را خود به دست آورده و اینجا است که فراموش میکند که نیازمند خدا است؛ به همین دلیل غفلت و سرکشی میکند.
و نمیداند که اگر خدا نگاه رحمانیهاش را از او بردارد توانایی و قدرت کسب این همه را نخواهد داشت.
در اینجا پیامآور الهی، رسالت خود را انجام میدهد. همو که خود متحول شده، با استعدادهای قوی و غنی و عمیق؛ انسان غافل و سرکش را متحول و دگرگون میکند.
از راه دل و فطرت او با او سخن میگوید و او را به آنچه دارد و آن استعدادهایی که در مسیر سعادت حقیقیاش باید شکوفا شود راهنمایی میکند.
از طرفی گفتیم جامعه توحیدی بیطبقه است و اختلاف طبقاتیای که در سایر جامعههای غیرتوحیدی هست و باعث میشود که حقوق طبقات مختلف ضایع شود و جامعه به طبقات ثروتمند تا فقیر تبدیل شود وجود ندارد.
پیامآور الهی میآید تا جامعه غیرتوحیدی طبقاتی را به جامعه توحیدی بیطبقه تبدیل کند. جامعه توحیدیای که «قدرت و حکومت خدا است؛ همه چیز، قانون، سنت، مقررات، آداب و فرهنگ باید از سوی خدا الهام شود و همه بنده خدا هستند.»
او میآید تا میدان برای همه باز شود.
انسانِ دارای اراده و اختیار، میتواند راه خودش را عوض کند؛ بنابراین باید خط سیر و قانونی برای او مشخص شود. قانونی که مطابق خط سیر حرکت دستهجمعی موجودات عالم است. که تنها و تنها این قانون است که حق است.
پس تو خودت را با این قانون منطبق کن، اگر میخواهی به سعادت حقیقی برسی و در آخرت خسرانزده نباشی.
پیامآور وحی الهی آمده است تا این قانون و این حق را جایگزین باطل کند.
تو نیز قانون را فقط و فقط از پیامآور الهی دریافت کن، که او به نیازهای تو آگاهتر است و تا را بینهایت همراهی خواهد کرد.
برداشتی آزاد از جلسه پانزدهم و شانزدهم کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»؛ مقام معظم رهبری