بسم الله الرحمن الرحیم
فرجام نبوت
در جهانبینی اسلام، مسیر بشریت به سوی نیکی و تکامل است و با سرعت هرچه بیشتر به سوی الله و ترقی پیش خواهد رفت که این حرکت به وسیله مجاهدتهای انبیا و پیروانشان حاصل شده است.
گاهی اینطور تلقین میکنند که حق همیشه شکست خورده است و به حکومتتشکیلندادن انبیا و اهل بیت(علیهمالسلام) مثال میزنند و یا به شهادت امام حسین(علیهالسلام).
برای بهتر قابل فهمبودن این موضوع، معلم کلاسهای اول تا دانشگاه را در نظر بگیر. معلم کلاس اول، مطالبی به دانشآموز یاد میدهد و او را به کلاس بعد میفرستد. معلم کلاس دوم هم همینطور، معلم کلاس سوم نیز و الی آخر.
در این بین ممکن است معلم کلاس اول شاهد پیشرفتهای آن دانشآموز نباشد یا از دنیا برود، اما مهم این است که این دانشآموز از مقطع ابتدایی به مقاطع بالاتر در سیر صعودی است و در هر کلاس علم و آگاهی و پیشرفتش بیشتر و بیشتر میشود.
انبیا، انسانها را از حد یک موجود ناتوان به اوج و ترقی و کمال رساندند. حرکت انسانها در طول تاریخ بشر گواه این ادعاست.
پس مسئله مهم این است که گرچه تکتک انبیا و اولیا محرومیتها و ناکامیها داشتهاند و بعضاً به شهادت هم رسیدهاند، اما سیر بشریت به سوی ترقی و تکامل بوده است؛ زیرا با آموزههای دینیای که مطرح میکردند بسیاری از افراد بشر خواهان رسیدن به اوج کمال انسانی میشدند. اگر جاهایی نیز دیده میشود که به ظاهر حرکت آنها و دعوت آنها به شکست منجر شده است و آن موفقیت ظاهری را نداشته است، به این دلیل است که پیروان و شیعیان آنها ایمان از روی آگاهی و صبر نداشتند. صبر به معنای تلاشکردن و مقاومت و ایستادگی است. یعنی سستنشدن.
هرجا که پیروان حق ایمان و صبر نداشتند، محکوم به شکست شدند و این سنت خداوند است که حق با وجودی که حق است و همیشه پیروز است، اما نیاز به تلاش و کوشش و کار دارد.
همانطور که جامعه حضرت رسول ایمان و صبر و تلاش کردند و جامعه تشکیل دادند؛ اما جامعه امیرالمؤمنین اینطور نبود.
پس میتوان از اینجا به این نتیجه رسید که شهادت به رسالت پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کافی نیست؛ بلکه ایمان به پیغمبر تعهدآور است، قبول مسئولیت به منزلرساندن بار نبی است.
اگر تو به این تعهد عمل نکنی، گرچه به ظاهر مؤمن هستی، اما مؤمن واقعی نیستی.
«تعهد رسالت، ساختن یک دنیایی به شکلی است که اسلام گفته است؛ این تعهد رسالت است. رسول که میآید، میآید تا جهانی را با قوارهای که اسلام پیشنهاد میکند، بسازد. پیغمبر برای این مبعوث میشود تا شکل زندگی و نظام زندگی انسانها را به صورتی که خدا میگوید، درست کند. اگر شما در زمان خودتان دیدید که بشریت با شکلی که خدا فرموده زندگی نمیکند، دیدید که انسانیت از داشتن یک جامعه الهی محروم است، دیدید که مکتبهای گوناگون دارند بشریت را به اینسو و آنسو میکشند و اسلام برای گوشه مغز و گوشه دل انسانها باقی مانده و بس، وظیفه شما و تعهد شما براساس شهادتی که به رسالت پیغمبر میدهید این است که بکوشید تا دنیا را به شکل اسلام فرموده در بیاورید؛ این مسئولیت و تعهد نبوت است.»
به این ترتیب نبوت، صفوف را مشخص میکند؛ بعد از اینکه دعوت به حق میکند، عدهای از افراد به سمت او میآیند و در صف نبی قرار میگیرند و عدهای که منافع خود را در خطر میبینند و تن به تعهدات و مسئولیتهای پیامبر نمیدهند مقابل او قرار میگیرند. بنابراین جامعه دو صف میشود. و اما عدهای راحتطلب هم بین این دو صف میمانند و سکوت میکنند؛ اینها در واقع در صف مخالفند. در صف پیغمبر نیستند.
پس تو خود را بسنج و محک بزن که در کدام صفی؟ در صف پیغمبر یا صف مخالفینش؟ اگر راحتطلبی و تعهدات و مسئولیتها را نمیپذیری و گردن نمینهی، تو نیز در صف مخالفین پیامبری.
تلاش و مجاهدت کن،
ایمان و صبر داشته باش
و مقاومت کن
تا آمادگی پیدا کنی برای آخرین دردانۀ خدا.
برداشتی آزاد از جلسه بیستم تا بیستودوم کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»؛ مقام معظم رهبری