بسم الله الرحمن الرحیم
ولایت چیست؟
امام باقر(علیه السلام) در حدیثی مىفرماید: «لَوْ انَّ رَجُلًا قامَ لَیْلُهُ وَ صامَ نَهارُهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ وَ حَجَّ جَمیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وِلایَةَ وَلِىِّ اللَّهِ فَیُوالیهِ وَ یَکُونَ جَمیعُ اعْمالِهِ بِدِلالَتِهِ الَیْهِ ما کانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ حَقٌّ فى ثَوابِهِ ابَداً»؛ اگر مسلمانى تمام شبها شب زندهدارى کند و تمام روزها روزهدارى نماید و تنها به پرداخت وجوه شرعیّه واجب اکتفا نکند؛ بلکه تمام اموال و سرمایهاش را در راه خدا صدقه بدهد و در تمام طول عمرش هر ساله به حج برود، اما اهل ولایت نباشد و «ولیُّ الله» را نشناسد تا ولایتش را به گردن نهد و اعمالش را طبق دستور او انجام دهد، چنین مسلمانى هرگز انتظار ثواب و پاداش الهى را نداشته باشد. (بحار الأنوار، ج23، ص294، باب17)
این حدیث، بسیار تکاندهنده است و نشان از اهمیت مقام ولایت دارد.
ولایت چیست و چرا این همه در آیات و احادیث به اهمیت آن تأکید شده است؟
میگویند «ولایت» ادامۀ بحث «نبوت» است و اگر نباشد نبوت ناقص است. اما این به چه معناست؟
سعی داریم در این گفتار و گفتار بعد، خیلی کوتاه و مختصر به بحث ولایت بپردازیم و برای این کار باید مروری اجمالی بر بحث نبوت داشته باشیم.
همانطور که در نوشتههای قبل گفتیم؛ پیغمبر برای ساختن انسانها میآید. راه ساختن انسانها بهوسیله کارخانه انسانسازی یا همان جامعه اسلامی است. در جامعه اسلامی خدا در رأس است و احکام و قوانین و حدود الهی فردی و اجتماعی به وسیله انسانیت اجرا میشود.
هرکس وارد چنین جامعهای شود؛ چه بخواهد و چه نخواهد «انسان» میشود یا مجبور میشود به رفتار انسانهای خوب حرکت کند.
اما انبیا و اولیای الهی چگونه چنین جامعهای را شکل میدهند؟
برای ساختن چنین جامعهای، پیامبر در مرحله اول یک جمع به هم پیوسته متحد از افراد با ایمان راسخ و گامهای استوار و پولادین تشکیل داد که در مقابل کفار و دشمنان دین در یک صف و یک جبهه بودند.
این پیوستگی و اتحاد مؤمنین با هم که دارای یک فکر واحد و یک هدف واحد هستند؛ و از جبهه کفار منقطعاند را «ولایت» میگویند. این اتحادِ همراه با ایمان و صبر باعث میشود که میان آنان اختلاف ایجاد نشود و از برداشتن بار امانتی که بر دوششان است، عاجز نمانند.
در صدر اسلام با همه ظلمهایی که به اهل بیت شد و نگذاشتند که حکومت نبوی به حکومت علوی منتقل شود تا دین در مسیر صحیح خود قرار گیرد؛ اما شیعه باقی ماند و آن هم به این دلیل بود که ائمه یک به هم پیوستگی و اتحاد حول توحید و دشمنی با دشمنان را بین شیعۀ آن زمان ایجاد کردند تا در سایه ولایت، شیعه باقی بماند.
«ولایت» همان رودخانه آب زلال و پاکی است که با وجود سرازیرشدن آبهای گلآلود و آلوده به میکروبها؛ خط سیر خود را ادامه میدهد و تا انتها رنگ و طعم آبهای گلآلود به خود نمیگیرد.
اهل ولایت تربیتشدگان مکتب انبیا و اهل بیت(علیهمالسلام) هستند که بین آنها پیوستگی و اتحادی وجود دارد که نشانه موحدبودن و ایمان راسخ آنها به خداوند است. اینها با ایمان از روی آگاهی و با صبر و استقامت در مقابل جبهه کفار و دشمنان دین خدا ایستادگی و مقاومت میکنند.
این صفوف مؤمن به هم پیوسته و مقاوم، برای اینکه یکصدا باشند و همه مثل یک مشت واحد و قدرت متراکمی در مقابل صفها و جناحهای مخاصم قرار گیرند، به کسی نیاز دارند که دید وسیعی داشته، مصمم باشد و در راه خدا از هیچچیز نهراسد و آن «امام» است.
امام یک وقت مستقیم از طرف خدا منصوب میشود؛ مثل امیرالمؤمنین علیبنابیطالب و اهل بیت ایشان(علیهمالسلام)؛ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ(مائده، آیه55).
و یک وقت طبق احادیث، نشانههای او ذکر میشود:
امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه): وَ أَمَّا اَلْحَوَادِثُ اَلْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ؛ اما در حكم پيشامدهاى تازه به راويان حديث ما رجوع كنيد؛ زيرا آنها حجت بر شمايند و من حجت بر آنهايم. (بحار الأنوار ج۵۳ ص۱۸۰)
امام صادق (علیهالسلام): اُنْظُرُوا إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُكْمِ اَللَّهِ قَدِ اِسْتَخَفَّ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ اَلرَّادُّ عَلَيْنَا اَلرَّادُّ عَلَى اَللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْكِ بِاللَّهِ؛ مردى از خودتان را در نظر بگيريد كه حديث ما را روايت كند و در حلال و حرام ما بنگرد و از احكام ما آگاه باشد. پس او را به حكميت بپذيريد؛ زيرا من او را بر شما حاكم نمودم. پس هرگاه طبق حكم ما داورى نمايد و يكى از دو طرف دعوى حكم را از او نپذيرد، همانا حكم خدا را سبك شمرده و بر ما رد نموده است و ردكننده بر ما، ردكننده بر خداوند است و اين، در حد و اندازه شرك به خداوند است.» (الکافي، ج۷، ص۴۱۲)
و احادیث مشابه...
در یک جمعبندی میتوان گفت؛ اگر امت اسلامی بخواهد به آن معنای واقعی قرآن ولایت داشته باشد، دو جهت را باید رعایت کند:
اول در ارتباطات داخلی کمال همبستگی و اتحاد و اتصال و فشردگی هر چه بیشتر خود را بدون اختلاف و تعارضی به سوی یک هدف و یک جهت حفظ کند و علاوه بر این، ارتباط دائمی و عمیق خود را با قلب پیکر اسلامی و قطب امت اسلامی که همان «ولیّ» و «امام» است، حفظ نمایند.
دوم در ارتباطات خارجی، استقلال خود را حفظ کرده و تحت فرمان و تحت تأثیر آنها نباشند. این به این معنا نیست که با آنها ارتباط نداشته باشند؛ بلکه به معنای حفظ استقلال و فرادست و بالادستبودن جامعه اسلامی است.
برداشتی آزاد از جلسه بیستوسوم و بیستوچهارم کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»؛ مقام معظم رهبری
برچسبها:
#ولایت
#ولایت_شیطان
#ولایت_الله
#ولایت_طاغوت
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن