بسم الله الرحمن الرحیم
انسان با ولایت چطور انسانی است؟
انسان دارای ولایت، ولیّ را میشناسد، فکر ولیّ را میداند، با ولیّ همفکر میشود. عمل ولیّ را میشناسد و با ولیّ همعمل میشود و به دنبال او راه میافتد. یعنی خودش را در فکر و عمل، پیوسته با ولیّ میکند و برای قدرتدادن به ولیّ اسلام که یا خدا اسم برده است و یا خصوصیاتش را گفته است، تلاش میکند.
به تبع آن، اگر جامعهای ولایتمدار شد، اولاً ولیّ را در جامعه مشخص میکند و ثانیاً او را بهعنوان مرکز فرماندهی و اجرای قانون که منشأ و الهامبخش همه نیروها است میشناسد؛ زیرا حفظ پیوستگی جامعه اسلامی و ایستادگی در مقابل غیرمسلمین به عهده مرکز یا قدرت متمرکز است که همان ولیّ است که مدیریت فکری و عملی در جامعه به عهده او است.
گفتیم زمانی که پیغمبر دعوت خود را شروع میکند، جامعه دو دسته میشوند؛ صف نبیّ و صف شیطان و طاغوت. صف میانه معنا ندارد. هرکس بیطرف باشد نیز جزو صف شیطان یا طاغوت است.
با این وصف، کسی که تحت ولایت قانون الهی و نبیّ و ولیّ خدا قرار نگیرد، تحت ولایت طاغوت و شیطان خواهد بود.
طاغوت یعنی سرکشیکردن، طغیانکردن و خارجشدن از محدوده طبیعی و فطری زندگی انسان.
خداوند انسان را بهگونهای خلق کرده است که باید در تلاش و کوشش و حرکت باشد برای ساختن کالبد آخرتیاش. هرچیزی که باعث شود او از تلاش و کوشش بایستد و راحتطلب و عافیتجو باشد طاغوت است. شیطان و طاغوت یکی هستند و هر دو انسان را از راه خدا به شرارت و بدی و فساد میکشند.
مفسده زندگیکردن تحت فرمان شیطان و طاغوت
وقتی تحت فرمان طاغوت قرار بگیری و ولایت او را بپذیری، شیطان بر تمام انرژیهای خلاق سازنده تو مسلط خواهد شد و به آسانی تو را به راهی که میخواهد میکشاند و میبرد.
«وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا؛ و هر کس پس از روشنبودن راه حق بر او، با رسول او به مخالفت برخیزد و راهی غیرطریق اهل ایمان پیش گیرد وی را به همان (طریق باطل و راه ضلالت) که برگزیده واگذاریم و او را به جهنم درافکنیم، که آن مکان بسیار بد منزلگاهی است.» (سوره نساء، آیه 115)
«إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند.» (سوره رعد، آیه11)
چرا باید از ولایت طاغوت به ولایت الله هجرت کرد؟
اگر ولایت را با این وسعتی که مطرح شد فهمیدی؛ آنگاه مسئله هجرت یکی از دنبالههای مسئله ولایت خواهد بود.
هجرت یعنی خارجشدن از ولایت ظالم و شیطان و داخلشدن به ولایت الله.
چرا باید از ولایت شیطان و طاغوت هجرت کرد؟ آیا نمیتوان در بلاد و سرزمین کفر زندگی کرد و مسلمان بود؟
ولایت شیطان و طاغوت بر همه نیروها و استعدادهای آدمی مسلط میشود و آنچه میاندیشی و انجام میدهی، در آن راهی است که شیطان مایل است و ترسیم کرده است.
مسلمانزیستن یعنی تمام امکانات و انرژیها در خدمت خدا باشد و این در جامعه غیرالهی ممکن نیست. البته که استثناهایی وجود داشته است.
اما با یک مثال بحث این کتاب را به پایان میبریم:
در زمان بنیامیه و بنیعباس پیشرفت علم و دانش بیداد میکرد. بسیاری از دانشگاهها و کتابخانههای کنونی مدیون آن زمان جامعه (به ظاهر) اسلامی هستند. اما چرا این علم ودانش برای اسلام نماند و دنیای اسلام عقبمانده شد؟
چون ولایت بنیامیه و بنیعباس، ولایت شیطان و طاغوت بود. تمام انرژیها و استعدادها در راه غیرخدا خرج میشد. از لحاظ اخلاق آنقدر ضعیف بودند که اختلاف طبقاتیشان هنوز که هنوز است زبانزد است. اما اگر میگذاشتند دین در مجرای صحیح خود قرار گیرد و به دست اهلش هدایت شود و امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(علیهالسلام) و اهل بیت ایشان را از حق خدادادیشان محروم نمیکردند؛ آنگاه علم و دانش حقیقی رونمایی میشد و انسانها تربیت الهی شده و حتی منافق نیز در چنین جامعهای مؤمن میشد.
پس تو ای انسان! ولیّ زمانه خود را بشناس، ولیّای که وصفش در احادیث آمده است و کمک کن به تقویت ولیّ خدا، کمک کن به تقویت جامعه اسلامی.
و با پیروی از شیطان و طاغوت مایۀ تضعیف جامعه اسلامی و ولیّ جامعه را فراهم نکن که در آنصورت تو نیز تحت ولایت شیطان هستی؛ حتی اگر به ظاهر مسلمان باشی.
برداشتی آزاد از فصول بیستوپنج تا بیستوهشتم.
پایان کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، مقام معظم رهبری.