بسم الله الرحمن الرحيم
ملاک هاي انتخاب همسر 2
در مقاله گذشته به بخشي از ملاک هاي انتخاب همسر در اسلام اشاره کرديم. حال ساير ملاک ها را مورد بررسي قرار مي دهيم :
ج ـ لغو ملاکهاي جاهلي و ارزشهاي طبقاتي
اسلام و قرآن هرگز موقعيت اجتماعي و ارزشهاي طبقاتي را در هيچ امري ملاک قرار نداده است. ازدواج هم يکي از اموري است که ميبايست زن و مرد در آن منزلت اجتماعي و موقعيت طبقاتي يکديگر را در نظر نداشته باشند.
يکي از تلاشهاي پيامبر گرامي اسلام(ص) اين بود که عقايد خرافي و مقررات خشک زمان جاهليت و امتيازات طبقاتي که در مورد ازدواج حاکم بوده است، همه لغو و ريشهکن شوند.
زينب بنت جحش از قبيلهي قريش و داراي منزلت و موقعيت اجتماعي بالا و از زنان اوليه مهاجر و دخترعمه پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) بود. پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) از وي براي زيد بن حارثه که يک بردهي آزاد شده بود و از بازار عکاظ خريداري شده بود، (اگرچه به واسطه اسلام و پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) موقعيت خوبي پيدا کرده بود) خواستگاري کرد. زينب راضي به اين ازدواج نبود و به پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) گفت: "تزوج بنت عمتک مولاتک؟!" (1) و نيز گفت: "انا خير منه حسباً" (2) اما پس از نزول آيهي مبارکه "و ماکان لمؤمنٍ و لا مؤمنةٍ إذا قضي الله و رسوله أمراً ان يکون لهم الخيرةُ من امرهم و من يعص الله و رسوله فقد ضلًّ ضلالاً مبيناً" (3)، وي راضي به اين ازدواج شد. (4) اغلب مفسرين اين شأن نزول را با اندک تفاوتي در ذيل آيه بيان کردهاند.
د ـ نسبيت ملاک ثروت و زيبايي
برحسب آيات و روايات، زيبايي و ثروت هرگز نبايد به تنهايي، ملاک همسرگزيني قرار گيرد. گاه در نظر گرفتن فقط زيبايي يا دارايي، موجب بطلان عقد ميشود؛ مثل در نظر نگرفتن اسلام و گاه سبب بروز مشکلات و گرفتاريهايي ميشود؛ مثل در نظر نگرفتن عفت و اخلاق همسر.
در قرآن کريم دو آيه وجود دارد که به مطلب فوق اشاره دارد و از آن عدم مطلق بودن ملاک زيبايي و ثروت در همسرگزيني استنباط ميشود:
1ـ آيهي مبارکه "... ولأمةً مؤمنةُ خير من مشرکة و لواعجبتکم... و لعبد مؤمن خير من مشرک و لو اعجبکم..."، (5) اشاره دارد که زنان هرچند هم که زيبا و داراي مال و ثروت باشند، اما اگر ايمان نداشته و مشرک باشند، شخص مسلمان نميتواند تن به اين ازدواج دهد. آنچه که ملاک است، ايمان است؛ نه جمال و زيبايي يا مال و ثروت؛ لذا بردگان و کنيزان مؤمن (که اغلب آنها از مال و ثروت، زيبايي و جمال بيبهرهاند)، از زنان و مردان مشرک برترند؛ اگرچه داراي مال و جمال باشند. جمله "لو اعجبتکم.. و لواعجبکم" مطلق است و شامل اعجاب در مال، جاه و زيبايي ميشود و اساساً آيه دلالت بر کراهت قصد جمال و مال در ازدواج دارد. (6)
2ـ آيهي دوم در مورد پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) است: "لايحل لک النساء من بعد و لا ان تبديل بهن من ازواج و لواعجبک حسنهن"، (7) گرچه اين آيه درخصوص پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است، اما صحيح هست که دايرهي شمولش گستردهتر شود و از آن اين نکته به دست آيد که ميبايست حکم خدا را در نظر داشت و از زيبايي و غير آن صرف نظر کرد.
طبق شواهدي که از تاريخ استفاده ميشود، پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) از ناحيه افراد و قبايل مختلف، تحت فشار بود که از آنها همسر بگيرد و افتخار ميکردند که پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) از آنها همسر اختيار کند؛ حتي بعضي از زنان حاضر ميشدند خود را هبه کنند و بدون مهر خود را در اختيار پيامبر بگذارند: "وامراة مؤمنه ان وهبت نفسها للنبي" (8) در اين ميان، شايد افرادي بودند که براي رسيدن به مقصود خود به اين بهانه متوسل ميشدند که همسران تو غالباً بيوه هستند و در ميان آنها زناني يافت ميشوند که هيچ بهرهاي از جمال ندارند؛ از اين رو، شايسته است با زني صاحب جمال ازدواج کني؛ قرآن به ويژه روي اين مسأله نيز تأکيد ميکند که حتي اگر زنان صاحب جمال نيز باشند، حق ازدواج با آنها را نخواهي داشت. (9)
در اين رابطه، به يک روايت نيز اشاره ميشود: "امام صادق (ع) فرمود: اگر مردي با زني به خاطر زيبايي يا ثروت او ازدواج کند، خدا او را با آنها واگذار خواهد کرد؛ اما اگر به خاطر تدين او ازدواج کرد، خداوند ثروت و جمال را روزي او خواهد کرد." (10)
د ـ نسبيت ملاک ثروت و زيبايي
برحسب آيات و روايات، زيبايي و ثروت هرگز نبايد به تنهايي، ملاک همسرگزيني قرار گيرد. گاه در نظر گرفتن فقط زيبايي يا دارايي، موجب بطلان عقد ميشود؛ مثل در نظر نگرفتن اسلام و گاه سبب بروز مشکلات و گرفتاريهايي ميشود؛ مثل در نظر نگرفتن عفت و اخلاق همسر.
در قرآن کريم دو آيه وجود دارد که به مطلب فوق اشاره دارد و از آن عدم مطلق بودن ملاک زيبايي و ثروت در همسرگزيني استنباط ميشود:
1ـ آيهي مبارکه "... ولأمةً مؤمنةُ خير من مشرکة و لواعجبتکم... و لعبد مؤمن خير من مشرک و لو اعجبکم..."، (11)اشاره دارد که زنان هرچند هم که زيبا و داراي مال و ثروت باشند، اما اگر ايمان نداشته و مشرک باشند، شخص مسلمان نميتواند تن به اين ازدواج دهد. آنچه که ملاک است، ايمان است؛ نه جمال و زيبايي يا مال و ثروت؛ لذا بردگان و کنيزان مؤمن (که اغلب آنها از مال و ثروت، زيبايي و جمال بيبهرهاند)، از زنان و مردان مشرک برترند؛ اگرچه داراي مال و جمال باشند. جمله "لو اعجبتکم.. و لواعجبکم" مطلق است و شامل اعجاب در مال، جاه و زيبايي ميشود و اساساً آيه دلالت بر کراهت قصد جمال و مال در ازدواج دارد. (12)
2ـ آيهي دوم در مورد پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) است: "لايحل لک النساء من بعد و لا ان تبديل بهن من ازواج و لواعجبک حسنهن"، (13) گرچه اين آيه درخصوص پيامبر (صلي الله عليه و آاله وسلم) است، اما صحيح هست که دايرهي شمولش گستردهتر شود و از آن اين نکته به دست آيد که ميبايست حکم خدا را در نظر داشت و از زيبايي و غير آن صرف نظر کرد.
طبق شواهدي که از تاريخ استفاده ميشود، پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) از ناحيه افراد و قبايل مختلف، تحت فشار بود که از آنها همسر بگيرد و افتخار ميکردند که پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) از آنها همسر اختيار کند؛ حتي بعضي از زنان حاضر ميشدند خود را هبه کنند و بدون مهر خود را در اختيار پيامبر بگذارند: "وامراة مؤمنه ان وهبت نفسها للنبي" (14) در اين ميان، شايد افرادي بودند که براي رسيدن به مقصود خود به اين بهانه متوسل ميشدند که همسران تو غالباً بيوه هستند و در ميان آنها زناني يافت ميشوند که هيچ بهرهاي از جمال ندارند؛ از اين رو، شايسته است با زني صاحب جمال ازدواج کني؛ قرآن به ويژه روي اين مسأله نيز تأکيد ميکند که حتي اگر زنان صاحب جمال نيز باشند، حق ازدواج با آنها را نخواهي داشت. (15)در اين رابطه، به يک روايت نيز اشاره ميشود: "امام صادق (عليه السلام) فرمود: اگر مردي با زني به خاطر زيبايي يا ثروت او ازدواج کند، خدا او را با آنها واگذار خواهد کرد؛ اما اگر به خاطر تدين او ازدواج کرد، خداوند ثروت و جمال را روزي او خواهد کرد." (16
پي نوشت ها :
1) (طبرسي، 1403ق: ج4، ص309)
2) طباطبايي، 1972م: ج16، ص326، به نقل از تفسير درالمنثور
3) طباطبايي، 1972م: ج16، ص326، به نقل از تفسير درالمنثور
4) طباطبايي، 1972م: ج16، ص326، به نقل از تفسير درالمنثور
5) طباطبايي، 1972م: ج16، ص326، به نقل از تفسير درالمنثور
6) طباطبايي، 1972م: ج16، ص326، به نقل از تفسير درالمنثور
7) طباطبايي، 1972م: ج16، ص326، به نقل از تفسير درالمنثور
8) احزاب،50
9) مکارم شيرازي، 1369: ج17، ص392
10) حرعاملي، 1409ق: کتاب النکاح، باب14، مقدمات النکاح، ح1
11) بقره، 221)
12) بقره، 221)
13) احزاب، 72
14) احزاب،50
15) مکارم شيرازي، 1369: ج17، ص392)
16) حرعاملي، 1409ق: کتاب النکاح، باب14، مقدمات النکاح، ح1)
گردآورنده:واحد تحقيق و پژوهش موسسه فرهنگي قرآن عترت اسوه تهران
منبع:مجموعه کتاب هاي بهتر از آيينه و شمعدان